نجات بدهد. مرد جوان، که آدمی مؤمن و مهربان
بود، با خودش فکر کرد: «اگرچه این افعی، دشمن
جان من است، ولی حالا که جانش در خطر افتاده و
از من کمک میخواهد، بهتر است کمکش کنم. لابد
خدا عوضش را میدهد!» با این فکر دلش به حال
افعی سوخت. زود از شتر پیاده شد، توبرهی شتر را
باز کرد و آن را به سر چوب بندی که با آن شتر
را میراند،زد و به دخل آتش فرستاد و تا می
توانست به مار نزدیک کرد. مار، با دیدن توبره، به
سرعت داخل آن خزید و بدنش را حلقه کرد و توی
توبره جا گرفت. مرد جوان، توبره را از میان آتش
بیرون کشید و در جایی دورتر روی زمین گذاشت
و با صدای بلند گفت: «ای افعی! تو از خطر نجات پیدا
کردی و حالا میتوانی به سلامت هرجا که دوست
داری، بروی. امّا اگر اهل عبرت هستی و معرفت
داری، به من قول بده که به شکرانة سلامتی و نجات
جانت، از این به بعد در یک گوشه آرام زندگی کنی
و زهرِ آزارت را به انسان و حیوان نرسانی!»
افعی خندید و گفت:«ای مرد جوان! خوش
خیالی! من یک افعی خون آشام هستم و این
حرفها سرم نمیشود. الآن هم تا زهر نیشم
را به تو و شترت نزنم، از این جا نمیروم!» مرد
جوان با تعجب گفت: «امّا من در حقّ تو نیکی کردم
و تو را از سوختن در آتش نجات دادم. پاداش نیکی
کردن این است که به من زهر بزنی؟!» افعی فِش و
فشی کرد و بدنش را روی زمین دراز کرد و پیچ و
تابی خورد و گفت: «بله، تو به من نیکی کردی و از
آتش نجااتم دادی. امّا نیکی کردن به «بَدها»، درست
مثل بدی کردن به «خوب»هاست و سزای هر دو،
بدی است. هر کس به موجود بد جنس و شرور،
که شایستة نیکی و مهربانی نیست، نیکی کند،سزاوار
بدی اوست و باید زبان و زخم کارِ خود را ببیند!»
(ادامه دارد)
آرسنالیها ازسال 1913 تا 2006 میلادی در این ورزشگاه بازی
و تمرین میکردند. هایبری در زمان جنگ جهانی دوم مورد بمباران
هواپیماهای آلمانی قرار گرفت از سال 2006 میلادی به بعد ورزشگاه
60 هزار نفری «امارات» با هزینههای بیش از صد میلیون پوند در اختیار
تیم آرسنال قرار گرفت.
مجلات دوست کودکانمجله کودک 354صفحه 15