
شروع زندگی و تولّد تازة همة آفریدههای خداست و قرآن مجید هم در ماه
رمضان، متولّد شده و قدم به زندگی آدمها گذاشته، ماه رمضان را «بهار قرآن»
میگویند.»
آن وقت پدر برای هستی توضیح داد که قرآن در شب «قدر» بر پیامبر اسلام
(ص) نازل شده است. و گفت:«شب قدر، شبی است که ارزش آن پیش از
هزار ماه هم بیشتر است.» هستی با تعجّب پرسید:«چرا؟» پدر جواب داد:»برای
این که در شب قَدر، فرشتههای خدا از آسمان فرود میآیند و سرنوشت و
تقدیر ما را مینویسند.» هستی پرسید:»سرنوشت و تقدیر چی هست؟« پدر
گفت:»یعنی فرشتهها همة اتفاقهایی را که باید در زندگی ما تا یک سال آینده
بیفتد و همة چیزهای خوب و بدی را که باید در یک سال آینده برای ما پیش
بیاید، به دستور خداوند، در دفتر مخصوصی مینویسند.» هستی کمی فکر کرد
و گفت:»پس ما باید کاری بکنیم که فرشتهها چیزهای خوبی بنویسند؟» پدر
لبخندی زد و گفت:«آفرین دخترم! درسته. باید کارهای خوب و قشنگ انجام
بدهیم. یکی از این کارهای خوب و قشنگ هم این است که «شب قدر» را بیدار
باشیم و شب زنده داری کنیم. یعنی به جای این که بخوابیم، بیدار بمانیم و این
شب قشنگ را با خواندن قرآن و با دُعا کردن و عبادت خدا به صبح برسانیم.»
هستی گفت:»فهمیدم! آموزگارمان گفته که در شب قدر برای شفای مریضها،
آزادی اسیرها و زندانیها دعا کنیم!» پدر گفت:«آفرین! خیلی خوب فهمیدی!
آموزگارتان راست گفته. لابد میدانی که ما هم یک مریض سخت داریم. اگر
گفتی کیه؟» هستی سرش را پایین انداخت و آهسته گفت: «بابابزرگ!»
پدر گفت: «حالا دوست داری فردا شب که شب قدر است، با هم برویم
مسجد و تا سحر دُعا کنیم تا خدا همة مریضها را شفا بدهد و همة گرفتارها را
آزاد کند؟» هستی با خوشحالی گفت: «آره، خیلی زیاد؟!» پدر گفت:«بسیار خوب!
حالا که این طوره، بیا از حالا تا موقعی که «شب قدر» تمام بشود، هرچه میتوانیم
سورة «قدر» را با هم بخوانیم. چون خدا این کار را خیلی دوست دارد.» هستی
سورة»قدر» را از حفظ خواند و پدر آیه به آیه پشت سرش تکرار کرد.
نام جاندار:داور سول
اندازه: حدود 70 سانتی متر
گستردگی: شرق اقیانوس اطلس، مدیترانه
زیستگاه: عمق 150 متری آب
تغذیه: سخت پوستان دریایی، کرمها و ماهیهای کوچک
مجلات دوست کودکانمجله کودک 352صفحه 15