قصه ی حیوانات
یک روز وقتی که خانم غاز با دوستش گرم صحبت بود ...
جوجه کوچولو فریاد زد« خانم غاز! ... خانم غاز! پیشی نزدیک جوجه ی شما شده!»
خانم غاز با عجله به طرف پیشی و جوجه اش رفت.
او به پیشی گفت:« زود از این جا برو و به جوجه ی من نزدیک نشود!»
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 314صفحه 20