![](http://statics.imam-khomeini.ir/UserFiles/fa/Majallat/MajalleDust/538/538_23.jpg)
ماهی خیلی از پیشی می ترسید، حالا که عید هم نبود، دلش می خواست برگردد به برکه.
یک شب قبل از خواب، آرزو کرد و از خدا خواست که زود زود برگردد پیش دوستانش.
صبح وقتی ماهی بیدار شد، دید که وسط برکه است!
کنار دوستانش! ماهی قرمز، هنوز هم برای آن ها از عید نوروز و سفره ی هفت سین و پیشی ناقلا می گوید!
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 437صفحه 23