درست می کنیم.» گفت:« اما، ما هم می خواهیم کمک کنیم.» گفت:« نه نمی توانید!» گفت:« چرا نمی توانیم. ببین چه خانه ی قشنگی برای خودم درست کرده ام!» خندید و گفت:« من بهترین کندو ها را می سازم.» خندید و گفت:« کی دیده که کرم ها در صدف یا کندو زندگی کنند!» گفت:« جان! تو بگو آن ها کجا باید زندگی کنند؟» گفت:« روی گل های خوش بو!» و خندیدند. گفت:« چرا می خندید؟» گفت:« چون شما الان کنار رودخانه ی ما ایستاده اید! این خانه ی ما است! فقط من و باید آن را سوراخ کنیم، گاز بزنیم و اتاق ها را درست کنیم! گفت:« وای! چه خانه ی خوش مزه ای!» گفت:« خوش به حالتان!» گفت:« مهمان نمی خواهید!» و گفتند:« هیچ کدام شما توی خانه ی ما جا نمی شوید! مهمانی همین بیرون خانه است!» و و خندیدند و بیرون مهمان و شدند!
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 437صفحه 21