مجله خردسال 300 صفحه 19
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 300 صفحه 19

است و من آسمان را نمی بینم. می خواهم بروم.» ...... گفت:« برو اما این خانه ی تاریک را خیلی دوست دارم.» .... از سوراخ زیر ......... بیرون آمد و پرواز کرد. ....... نزدیک غاری رسید که .... در آن جا زندگی می کرد. ....... به .... گفت:« باد وزید و ..........، ام از بالای .... افتاد پایین. مرا به خانه ات راه می دهی؟» .... گفت:« بفرما! خوش آمدی!» ..... رفت توی غار پیش ....... نشست. غار خیلی بزرگ بود اما سرد و تاریک بود. آسمان هم دیده نمی شد. ........ گفت:« این جا سرد و تاریک است و من آسمان را نمی بینم. می خواهم بروم.» ........ گفت:« من هم با تو می آیم!» .... با تعجب پرسید:« تو دیگر به کجا می آیی؟ تو که خانه داری!» ..... جواب داد:« با تو می آیم تا ......... را سرجایش بگذارم!» ....... با خوشحالی روی شانه ی ........ نشست و هر دو با هم به کنار ....... رفتند. .......، ...... را از زمین برداشت و آن را روی شاخه ی ........ گذاشت و از آن جا رفت. ......... خوش حال و خندان توی ....... نشست و به آسمان زیبا نگاه کرد. .......، ....... کوچک خودش را از همه ی خانه ها بیشتر دوست داشت.

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 300صفحه 19