به خانه رفت و ظرف شیشهای را برای آورد .
ظرف را برداشت و رفت ته آب، پیش ! با خوشحالی توی
ظرف شیشهای پر از آب رفت و همراه به جنگل آمد.
و و منتظر آنها بودند.
خوشحال بود و توی ظرف شیشهای شنا میکرد و میرقصید و جنگل زیبا
را تماشا میکرد .
جنگل را خیلی دوست داشت. را خیلی دوست داشت. و
را خیلی دوست داشت.
اما باید به دریاچه برمیگشت، پیش دوستان دریاییاش تا به آنها بگوید که جنگل
چهقدر زیباست !
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 230صفحه 19