چه گفتی؟
افسانه شعبان نژاد
تو سوار باد بودی
که به روستا رسیدی
به میان باغ رفتی
گل و برگ و میوه چیدی
همه جای روستا را
تو دوباره سرد کردی تن باغ و دشتها را تو دوباره زرد کردی
گل و بلبل و پرستو
همه با شتاب رفتند
به درختها چه گفتی
که همه به خواب رفتند؟
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 166صفحه 10