وای، وای، وای
گریهام گرفت:
های های های
شیره گرگی را، گرگی سگه را، سگه گربه را،
گربه جوجه را، جوجهی مرا، کجایی خدا؟
شیر که داشت میرفت
با سرعت باد
چاهی را ندید
توی آن افتاد
نه چیزی را برد
نه چیزی را خورد
توی آن گودال
شیر افتاد و مرد
چاله شیره را، شیره گرگه را، گرگه سگه را، سگه گربه را، گربه جوجه را، جوجهی مرا،
دیدمت خدا.
حالا میخندم
هاهاهاهاها
خیلی خوشحالم
از کار خدا
از این دست بده
با آن دست بگیر
دست بالای دست
تاپ تاپ خمیر
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 90صفحه 6