مجله خردسال 74 صفحه 22
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 74 صفحه 22

عروسی آسمان پدرم جلوی پنجره ایستاده بود و بیرون را تماشا میکرد. پدرم گفت: «همه جا را مه گرفته.» من و مادر کنار پنجره رفتیم. گفتم: «انگار آسمان عروس شده! این تور آسمان است که تا زمین رسیده!» مه رفت و تگرگ بارید. دانههای تگرگ به شیشهی پنجره خورد. مادرم گفت: «این هم نقل عروسی!» من و پدر خندیدیم.

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 74صفحه 22