![](http://statics.imam-khomeini.ir/UserFiles/fa/Majallat/MajalleDust/177/177_19.jpg)
هرچه کرد، قدش به برگهای روی شاخه نرسید. هم خیلی کوچک بود و نمیتوانست از برگهای روی شاخهی بخورد.
آنها همگی خیلی گرسنه بودند. برای همین هم و تصمیم گرفتند دوباره به سراغ بروند. و هم راه افتادند تا به علفزار برگردند. بین راه و و و به هم رسیدند. قبل از اینکه چیـزی بگویند، صدای قـار و قور شکمشـان بلند شد. همگی زدند زیر خنده و همینطور که میخندیدند رفتند تا غذای خوشمزهی خودشان را بخورند!
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 70صفحه 19