مجله خردسال 67 صفحه 4
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 67 صفحه 4

خیابان بوق بوقی لاله جعفری بوق بوق، بیق بوق. ماشین­ها پشت خط­کشی سر چهارراه منتظر بودند. منتظر سبز شدن چراغ راهنما. اما چراغ راهنما نه زرد می­شد، نه سبز می­شد، فقط و فقط قرمز بود. موتور، قام­قام­قام خودش را به چراغ رساند و گفت: «چرا سبز نمی­شوی؟ داغ شدیم از گرما!» چراغ راهنما با چشم­های قرمزش موتور را نگاه کرد. چشم­هایش خیلی غصه داشت. انگار یک عالمه اشک داشت. ماشین نارنجی بوق زد: «آخی... گرمش شده» ماشین­ها بوق زدند: «خورشید خانم! بی­چاره چراغ راهنما داغ شد از گرما!» خورشید گفت: «او که گرمش نیست.» ماشین­ها گفتند: «ما می­دانیم او گرمش است.» خورشید گفت: «ولی ..» موتور گفت: «خیلی گرم است. کمی نتاب!» خورشید که دید هیچ کس به حرفش گوش نمی­دهد ناراحت شد. قهر کرد و رفت پشت ابر. ابر بزرگ چیلیک چیلیک بارید و همه جا را خیس کرد. ماشین صورتی بوق زد: «آخیش ... چراغ جان! خنک شدی. حالا دیگر سبز می­شوی؟» چراغ راهنما با چشم­های قرمزش اشک ریخت. ماشین نارنجی بوق زد: «آخی! سردش شده!»

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 67صفحه 4