خانهام را دوست دارم
سرور کتبی
امروز من به خانهی نازنین آمدهام.
خانهی نازنین بزرگست.
چهار تا اتاق دارد. خانهی ما کوچک است.
فقط یک اتاق دارد،
عروسک نازنین بزرگ است.
اونقا... اونقا... صدا میکند.
عروسک من کوچک است.
هیچ صدایی نمیکند.
بابای نازنین ماشین دارد.
ماشین او خیلی قشنگ است.
بابای من ماشین ندارد. او با ا توبوس به سرکار می رود.
دنگ. ..دنگ... صدای زنگ در خانه است.
بابای من است. آمده دنبالم.
آه... من چه قدربابایم را دوست دارم.
من خانهام و عروسکم را هم خیلی خیلی دوست دارم.
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 44صفحه 22