روایت اصلی
(برای یادگار امام)
نخستینِ کلمات بود
آه بود وُ
خاطره ای
که رو به پنجره ای
در جماران باز می شد
روایت اصلی این است:
باران مردم بود وُ
یک صندلی
که تنها،که آرام،که سپید
آن بالا نشسته بود
سیلاب مردم بود وُ
نخستین کلمات
که آه بود وُ
دریغ
و تو
که یادگار اتفاق قرن بودی
روایت اصلی این است
خطیب خلوت پدر!
تو گریسته بودی
نه با چشمانت
فریادی از بغض بودی
نه در لبانت
تو بارانی از مردم بودی
بر روایتی از تاریخ
روایتی که خواجه در شیرازش
صدای سخن عشق خواند وُ
یادگاری که در این گنبد دوار نوشت!
حالا چند سالی می گذرد
میهمانان ناخوانده
یک به یک
از راه می رسند
روایت اصلی
آرام آرام
فراموش می شود وُ
روایان جدید
قصه ای ساز می کنند
که قطره ای
از باران مردم
نشان نمی دهد!
سینا علی محمّدی