تصویر غزل
می خواست جهان را به تکامل برساند
تصویر غزل را به تحول برساند
فرمود به دریازده لب تشنه بیاید
تا عقل و جنون را به تعامل برساند
کوشید که با بردن ماهش سر نیزه
منظومۀ خود را به تعادل برساند
حالا که قرار است زمین باز بچرخد
حالا که قرار است تحول برساند
از دامنۀ کوه بلند دل یک زن
ای کاش کمی ابر تحمل برساند
آن روز خدا شاعر احساس زمین شد
تا روح غزل را به تغزل برساند
همسایۀ دیوار به دیوار بهار است
هر کس به شما دست توسل برساند
هوشنگ دیناروند