پاییـز لالـه ها
آه پاییز جدایی جان گرفت
خون چکانی های گل پایان گرفت
باز ما ماندیم و یادی از بهار
زخمی پاییزهای انتظار
عارفان پالودۀ دل می خورند
زهر را پیران کامل می خورند
مردم از زهرِ خوش جام تو پیر
مردم از مظلومی نام تو پیر
ای ز گلزار شهیدان ناز تو
داغم از گمنامی آواز تو
داغ دست لاله لرزان تواَم
داغ چشم شبنم افشان تواَم
ای غرور گریه ها آغاز شو
ای جراحت های دیرین باز شو
ما همه فرمانبر عشق توایم
در طریقت کافر عشق توایم
ما ز ابروی تو فتوا می بریم
ما به خال تو تولّا می بریم
یا خمینی تیغ تیز لا تویی
یا خمینی خرقۀ الّا تویی
یا خمینی منکر تو منکر است
یا خمینی نفس تو اولی تر است
پس شهید غمزۀ تو محرم است
کافر عشق تو مهدورالدم است
ما ز شرح سوز آهت عاجزیم
ما ز تفسیر نگاهت عاجزیم
سایه بان دجله و زمزم تویی
وارث خون وارث آدم تویی
ای حسینی مرد صحرای قیام
زینبی رفتار کن با این پیام
باز کن ای درد نوش مست پیر
از سر نو بادۀ سرخ غدیر
زهر می نوشیم ما همچون تو زار
ما مریدان توایم ای سربدار
ای همه مجنون ما لیلا زتو
یا خمینی آه و واویلا ز تو
ای شقایق عالمی دلتنگ توست
پرچم خون حسین از رنگ توست
کاروانهای حسینی کوچ کرد
ای شقایق ها خمینی کوچ کرد
احمد عزیزی