یاددوست
محسن وطنی
رند عالم سوز را با مصلحت بینی چه کار؟
مصلحت بینی! خوب،بد،زشت!
مصلحت بینی و مصلحت اندیشی به خودی خود چیز بدی نیست، به هرحال هر آدمی خیر و صلاح خویش را
در نظر می گیرد و سعی می کند برخلاف مصلحت خودش کاری نکند و تا اینجای قضیه، مصلحت اندیشی هیچ
اشکالی ندارد امّا اشکال اصلی مصلحت اندیشی دقیقاً از جایی شروع می شودکه مصلحت آدم با مصلحت
آدمهای دیگر دچار تناقض می شود. یعنی پیش می آید که مصلحت کس یا کسان
دیگری نباشد. آن وقت آدمیزاد اگر نامرد باشد مصلحت خوش را نادیده نمی گیرد اما به مصلحت
دیگران را فراموش می کند. اگر مرد باشد مصلحت خودش را نادیده نمی گیرد اما به مصلحت
دیگران هم توجّه می کند و اگر جوانمرد باشد از مصلحت خودش به خاطر مصلحت دیگران
می گذرد. اینجاست که بحت خرد جمعی و مصلحت اجتماعی پیش می آید.
این تازه اوّل ماجراست
آن چیزی که تا اینجا گفتیم تازه اوّل ماجراست. مشکل اصلی مصلحت بینی
از جایی شروع می شود که مصلحت در برابر حقیقت قرار می گیرد. مثلاً فرض
کنید شما شیشة یکی از کلاسهاس مدرسه را شکسته اید. در چنین موقعیتی
مصلحت حکم می کند که شما شکسته شدن شیشه را به گردن نگیرید. یعنی
اگر شکسته شدن شیشه را به گردن بگیرید ممکن است پدر و مادر و اولیاء
مدرسه شما را توبیخ کنند. سابقة شما خراب شود و احتمالاً پول تو جیبی چند
هفته را از دست بدهید امّا حقیقت چیزدیگری را حکم می کند. حکم حقیقت
این است که شما باید خسارت شیشه را بپردازید و باقی ماجرا را هم تحمّل
کنید.
مثال بزرگ تقابل مصلحت و حقیقت قیام عاشورا است. اگر حضرت اباعبدالله
علیه السلام با یزید بیعت می کرد، نه تنها شکست نمی خورد بلکه می توانست
بیش از پیش ازنعمتهای دنیوی بهره مند شوند امّا او ساحل امن و آسایش را
برطوفان بلا ترجیح نداد و در پی فریاد کردن کلام حق دل به امواج مصیبت
سپرد تا حقیقت در تاریخ جاری بماند و این موضوع در ظاهر با مصلحت
دنیوی وی تناقض داشت.
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 127صفحه 28