عطر عاشقی
عطر گل بود و سحر
با صدای خنده ها
پا به پای فاطمه
دسته دسته غنچهها
دستهای پرنیاز
می رود سوی خدا
قطره قطره اشک ها
پاک و جاری در منا
هرکسی با شورو شوق
شاد می خواند نماز
در قبا و در حرا
می کند راز و نیاز
هر کبوتر در بقیع
شادمان پر می زند
بق بقوی عاشقی
تا ابد سر می زند
نخلها و بادها
در رکوع و در سجود
با علی سر می دهند
با گلستان وجود
محبوبه داوودی از کانون
پرورش فکری سمیرم
ساقی سرمدی/ 9 ساله/ از تهران
ای علی وای علی
عیدی در راه است
شده امروز روز موعود
ای شیعیان دنیا
بیایید که با هم برویم
بچینیم گلی ز دامن او
امام اوّل است علی
اوّل نبی دوّم علی
سلام من بر تو علی
وارث علم نبی
عیدی ما بسیار است
چه خوش روزی بود امروز
سرور و شادی بر شما
به دامن مهر علی
گلی ز بوستان نبی
ورد زبان است علی
از آن به بعد ابن علی
چون که تویی بر ما ولی
پرهام پیمان پو 12 ساله از تهران
زهرا محرمیان/ سوم دبستان/ از شازند
لطیفه
فعل و زمان آن
معلمی از شاگردش
پرسید: در جمله ی «آن
ده نفر آن یک نفر را زدند»
فعل کدام است؟
شاگرد گفت: «زدند.»
معلم پرسید: «زمان فعل
چه زمانی است؟»
شاگرد گفت: «زمان
زور و قلدری، چون ده نفر
ریختهاند سر یک نفر!»
علیرضا صحراپور/ 10 ساله/ از رشت
لطیفه
با ایشان
درویشی از بیابانی میگذشت.
جمعی را دید که مشغول خوردن
غذا هستند. بدون تعارف بر سر
سفرهی آنها نشست و شروع به
خوردن کرد.
یکی از آن جمع پرسید: «سرکار
با کدام یک از ما آشنایی دارید؟»
درویش غذا را نشان داد و گفت:
«با ایشان»
روزی بهلول با دوستش در
مجلس خلیفه نشسته بود و در گوش
هم نجوا می کردند. خلیفه پرسید:
باز با هم چه دروغ می سازید؟
بهلول گفت: مدح شما می کنیم!
روزی شخصی تیری به طرف
مرغی انداخت، اما خطا کرد. بهلول
گفت: احسنت، تیرانداز برآشفت
و به بهلول گفت: مرا ریشخند و
مسخره میکنی؟ بهلول گفت: نه.
گفتم احسنت، امّا نه شما بلکه به
مرغ!
فاطمه عمرانی از کرج
دوا خوردن بچه
بچه با گریه: «من
میخوام مامان بزرگ
دواهام رو تو دهنم بریزه.»
مادر: «چرا؟ ... واسه چی؟»
بچه: «آخه اون پیره و
دستش میلرزه. نصف بیشتر
شربت (دوا) رو میریزه
زمین!
علی کامرانی از ساری
سیده ندا ساداتی/ 9ساله/ از ساری
اراک: رضا عبادی- علی
روستایی، 10 ساله
اصفهان: زهرا شمشیری،
10 ساله- محمد امین
قربانی
اهواز: آناهیتا قاسمخانی
بابلسر: زینب صالحانی
بجنورد: حنیف محمّدی
رشت: محمّد حسین
نامههایتان را از پستچی
عابدی- فائزه معصومی،
9 ساله
کامیاران (کردستان): میلاد
دقیقی، 11 ساله
لواسان: محمّد حسین
گل زرد
یزد: هادی زارع-امین
زارع
تهران: آنیتاز ابراهیمی،
گرفتیم
9ساله- زهرا محمد
کاظمی- سید سجاد
افتخارزاده- سارا حاجی
حاتم- مریم جلالی-
میلاد و مهران پور محبی
-فرزاد شجاعی- کامیار
امام وردی- علیرضا
کاظمی- غلامرضا
سراجی، دوّم ابتدایی
باشگاه والنسیا
باشگاه فوتبال والنسیا در اسپانیا قرار دارد و به زبان محلی به آن «لوس
چه» نیز میگویند. این تیم از تیم های معروف و مطرح در اسپانیا است
که در لالیگا حضور دارد.
مجلات دوست کودکانمجله کودک 364صفحه 4