سخنرانی در جمع مسئولان و کارکنان وزارت پست (برداشت های مختلف از انتظار فرج)
انتظار فرج و معنای صحیح آن
باید برویم تمام ظلم و جورها را از عالم برداریم. تکلیف شرعی ماست، منتها ما نمی توانیم. اینی که هست این است که حضرت عالم را پر می کند از عدالت؛ نه شما دست بردارید از تکلیفتان، نه اینکه شما دیگر تکلیف ندارید.
صحیفه امام، ج ۲۱، ص ۱۵
پرتال امام خمینی(س): اینفوگرافی میلاد امام زمان عج و نیمه شعبان
پرتال امام خمینی(س): اینفوگرافی تاسیس بنیاد مستضعفان
پرتال امام خمینی(س): اینفوگرافی میلاد حضرت عباس علیه السلام و روز جانباز
پرتال امام خمینی(س): اینفوگرافی میلاد امام حسین علیه السلام و روز پاسدار
... از آن وقتی که بعثت شروع شده است و امروز سالروز این بعثت بزرگ است و این نعمت عظیم الهی است، توجه کنید که بعثت برای چه بوده، انگیزه بعثت چه بوده است و اگر کسی تخلف کند از انگیزه بعثت چه خواهد شد. انگیزه بعثت تزکیه نفوس بوده است و تزکیه نفوس به این است که خودخواهیها برود از بین، خودبینیها برود از بین، ریاست طلبیها برود از بین، دنیا طلبیها برود از بین، و به جای همه، خدای تبارک و تعالی و هوایِ برای خدا بنشیند. انگیزه بعثت این است که حکومت خدا در دلهای بشر حکومت کند تا اینکه در جامعههای بشر هم حکومت کند. تا تزکیه در ردههای بالا حاصل نشود و تصفیه در ردههای بالا حاصل نشود، این مملکت و همه ممالکی که هستند اصلاح نخواهند شد... صحیفه امام، ج۱۴، ص: ۳۹۳
به مناسبت ۲۷ رجب
پرتال امام خمینی(س): اینفوگرافی حکومت رحمت؛ مبعث ختم رسل حضرت محمد مصطفی
مذهب شیعه و امام صادق علیه السلام
پرتال امام خمینی(س): اینفوگرافی مذهب شیعه و امام صادق علیه السلام
پرتال امام خمینی(س): اینفوگرافی ابعاد پیام امام خمینی به مناسبت قیام مردم تبریز
پرتال امام خمینی(س): در ۲۸ بهمن ۱۳۵۷، جمع پرشمار کارگران، کارمندان و نظامیانی که در راستای سرنگونی رژیم شاه اعتصاب کرده بودند، به فرمان امام خمینی به اعتصاب خود پایان دادند. بدین ترتیب به فرمان حضرت امام کلیه کارکنان وزارت دارایی، شرکت پست و مخابرات، ماموران اداره راهنمایی و رانندگی، قوای ارتش و کارمندان شرکت هواپیمایی در محل کار خود حضور یافتند.
گفتنی است که در بین خیل اعتصاب کنندگان انقلابی، اعتصاب روزنامه نگاران و کارکنان شرکت نفت به ترتیب در روزهای ۱۹ و ۲۹ مهر ماه ۱۳۵۷ آغاز شده بود.
حکومتهای جائر را براندازیم
این که می بینید. هارون. حضرت موسی بن جعفر (ع) را می گیرد و چندین سال حبس می کند یا. مامون. حضرت رضا (ع) را به مرو می برد و تحت الحفظ نگه می دارد و سرانجام مسموم می کند نه از این جهت است که سید و اولاد پیغمبرند و اینها با پیغمبر (ص) مخالفند؛ هارون و مأمون هر دو شیعی بودند. «۳» بلکه از باب «الملک عقیم» است، و اینها می دانستند که اولاد علی (ع) داعیه خلافت داشته بر تشکیل حکومت اسلامی اصرار دارند و خلافت و حکومت را وظیفه خود می دانند. چنانکه آن روز که به امام (ع) پیشنهاد شد حدود. فدک. «۵» را تعیین فرماید تا آن را به ایشان برگردانند طبق روایت حضرت حدود کشور اسلامی را تعیین فرمود یعنی تا این حدود حق ما است و ما باید بر آن حکومت داشته باشیم و شما غاصبید. حکام جائر می دیدند که اگر امام موسی بن جعفر (ع) آزاد باشد زندگی را بر آنها حرام خواهد کرد و ممکن است زمینه ای فراهم شود که حضرت قیام کند و سلطنت را براندازد از این جهت مهلت ندادند. اگر مهلت داده بودند بدون تردید حضرت قیام می کرد. شما در این شک نداشته باشید که اگر فرصتی برای موسی بن جعفر (ع) پیش می آمد قیام می کرد و اساس دستگاه سلاطین غاصب را واژگون می ساخت.
ولایت فقیه، ص ۱۴۹
نقش امام خمینی و انقلاب اسلامی در ارتقاء زنان در جامعه
پرتال امام خمینی(س): اینفوگرافی بیست و دو بهمن مبارک
پرتال امام خمینی(س): اینفوگراف شکستن حکومت نظامی ۲۱ بهمن
بخش کوتاهی از برنامه حضور؛ ماجرای تهدید کارتر و عکس العمل امام به روایت اسدالله بادامچیان
قسمت نهم؛
پرتال امام خمینی(س)/پادکست نهم: با امام در گذر تاریخ (19بهمن 1401)
به بهانه دهه مبارک فجر
پرتال امام خمینی(س): اینفوگرافی روزهای پیروزی انقلاب اسلامی ایران
پرتال امام خمینی(س): بیعت همافران نیروی هوایی با امام خمینی
اجرای سرود بهمن خونین جاویدان بوسیله نونهالان در حسینیه جماران
بمناسبت شهادت حضرت زینب(س)؛
حضرت سید الشهدا به ملت آموخته است و اهل بیت بزرگوار او و فرزند عالی مقدار او هم فهماند که بعد از اینکه آن مصیبت واقع شد، باید چه کرد. باید تسلیم شد؟ باید تخفیف در مجاهده قائل شد؟ یا باید همان طوری که زینب- سلام اللَّه علیها- در دنباله آن مصیبت بزرگی که تُصَغَّرُ عِنْدَهُ الْمَصائِبُ، ایستاد و در مقابل کفر و در مقابل زندقه صحبت کرد و هر جا موقع شد، مطلب را بیان کرد و حضرت علی بن الحسین- سلام اللَّه علیه- با آن حال نقاهت، آن طوری که شایسته است تبلیغ کرد. صحیفه امام، ج۱۷، ص: ۵۶