در حالی که شاه و دارودسته اش با پول ملت فقیر و محروم ایران، به عیش و نوش مشغولند و در کنار سران و دیکتاتورهای دیگر کشورها غرق مستی و بی خبریند، امام خمینی(س) در خانۀ مسکونی محقرش، در جوار بارگاه ملکوتی حضرت علی(ع) در نجف اشرف، خون دل می خورد.
در فرودگاه هزاران نفر از برادران به استقبال من آمده بودند. به سوی منزل امام حرکت کردیم. ایشان مرا به گرمی در آغوش گرفت و روبوسی کرد. سپس در حالی که دست مرا در دست داشت خطاب به خبرنگاران فرمود: همگی استقبال از اسقف کاپوچی را مشاهده کردید. شما از دروغ هایی که مغرضین و دشمنان انقلاب اسلامی ایران پخش کرده اند تا چهره این انقلاب را دگرگون نشان دهند، اشباع شده اید.
آقای شمخانی گزارشی از کم و کیف عملیات، چگونگی حمله منافقین، طرحها و برنامه های آنها، اهدافی را که دنبال می کردند و چگونگی اطلاع ما از حمله آنها و مقابله ای که با آنها صورت گرفته بود، را خدمت حضرت امام ارائه کردند و گفتند که انتقام خون شهدای اوائل انقلاب را از آنها گرفتیم.
روز ۱۹ فروردین ۱۳۵۹ جیمی کار تر رییس جمهوری آمریکا طی دستوری قطع روابط سیاسی و بازرگانی با جمهوری اسلامی ایران را اعلام کرد. این دستور که ۵ ماه پس از تصرف سفارت آمریکا در تهران توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام صادر شد، عکس العمل جدید دولت آن کشور در برابر گروگان گیری دیپلمات های آمریکایی در ایران بود.
رژیم شاه سخت کوشش می کرد اختلافات روحانیت با رژیم را تمام شده، جلوه دهد و چنان بنمایاند که روحانیت با دولت تفاهم کرده و بر گذشته خط بطلان کشیده است.
حضرت امام خمینی (س) در جمع کثیری از مردم قم در روز ۱۷ فروردین ۱۳۵۸ بیان داشتند: ما اگر این وحدت کلمه و این خاصیت که عبارت از اسلامیت است که در آن همه چیز هست، اگر این را ما حفظش بکنیم، تا آخر با پیروزی هستیم و اگر- خدای نخواسته- یا این ها اخلال بکنند و ما شل بیاییم و جلویشان را نگیریم و ملت جلویشان را نگیرد، و یا خودمان خیال کنیم که پیروز هستیم و به سستی گرایش پیدا بکنیم.
عقربۀ ساعت، تقریباً ده شب یکشنبه ۱۶ فروردین ماه ۴۳ را اعلام می کرد که ماشین شورلت سیاهرنگی که به وسیلۀ چند ماشین دیگر اسکورت می شد، سر کوچۀ امام مقابل بیمارستان فاطمیه توقف کرد و امام از آن پیاده شد
بنیانگذار جمهوری اسلامی در پیامی رادیو تلویزیونی خطاب به ملت ایران در روز ۱۲ فروردین ۱۳۵۷ با تاکید بر لزوم تحولات ریشه ای در جمهوری اسلامی از عموم ملت خواستند که خود را نیز متحول کنند.
از منظر امام چهره کریه آمریکا را می توان در پشت هر فاجعه ای که رخ داده و حق مظلومی ضایع شده و فسادی صورت گرفته است، مشاهده نمود. یکی از این فجایع چراغ سبزی بود که به صدام نشان داده شد تا به بهانه خصومت های مرزیِ گذشته دو کشور، به ایران اسلامی حمله کند. در سال ۱۳۵۹ ه.ش. تجاوز گسترده ای به طول ۱۲۸۰ کیلومتر مرز مشترک از شمالی ترین نقطه مرزی تا بندر خرمشهر و آبادان آغاز شد. هواپیماهای نظامی عراق فرودگاه تهران و مناطق دیگر را بمباران کردند و ماشین جنگی صدام کیلومترها در خاک ایران پیشروی کرد و مناطق وسیعی از پنج استان ایران را اشغال نمود. مقاومت های مرزنشینان در مراحل اوّلیه جنگ به علت عدم اطلاع و آمادگی قبلی و نداشتن تجهیزات و نیروی نظامی با قساوت بعثی ها در هم شکسته شد. شهرها و روستاهای موجود در مناطق اشغالی به سرعت تخریب و به تلّی از خاک بدل شدند و صدها هزار تن از خانه و کاشانه خود آواره گردیدند.
پس از انتشار مقاله موهن (ایران و استعمار سرخ و سیاه) به قلم احمد رشیدی مطلق در روزنامه اطلاعات؛ مردم خدا جو و مؤمن شهر علم و اجتهاد دست به تظاهرات گسترده و خروشی انقلابی در حمایت از مقتدا و مرجع دینی شان، حضرت امام خمینی (س) زده که به دست عمال پلید رژیم شاه در روز نوزدهم دیماه سال ۱۳۵۶ در جوار حرم مطهر کریمه اهل بیت (س) به خاک و خون کشیده شدند.
این جانب با چشمی پر امید و دلی فشرده از محبت از هواداری شما ملت عزیز از هدفهای بزرگ که سرنگونی رژیم شاه و برچیده شدن نظام شاهنشاهی و استقرار حکومت جمهوری اسلامی است، احساس غرور می کنم. شما در راهپیماییهای بزرگ سراسری ایران در روزهای تاسوعا و عاشورای سید مظلومان و امام فداکاران- علیه الصلاة و السلام- با آن بزرگوار تجدید عهد نمودید.
در پی بالا گرفتن درگیری ها در پاوه و انتشار اخباری مبنی بر کشتار مردم و پاسداران توسط نیروهای مهاجم، بنیانگذار جمهوری اسلامی با صدور فرمانی خواهان اعزام نیرو به این منطقه شد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و از هم پاشیده شدن رژیم شاهنشاهی، حکومت عراق به زودی رژیم جدید ایران را به رسمیت شناخته و علاقه خود را به ادامه حسن همجواری و تشدید روابط دوستانه دو جانبه اعلام و ضمناً خواستار گردید که نظام انقلابی جدید ایران با تجدید نظر در قرارداد 1975 در بخش مربوط به اروند رود به ظلم و اجحاف وارد شده به عراق در رژیم سابق ایران را، خاتمه دهد، که البته ایران به استناد به لایتغیر بودن عهدنامه 1975 درخواست عراق را رد کرد و در کمتر از دو ماه پس از پیروزی انقلاب در ایران رژیم عراق به تدریج موضع خصمانه طرح ریزی شده ای را علیه ایران آغاز کرد، و با مطرح نمودن ادعاهای واهی و بی اساس در خلیج فارس، تحت عنوان احقاق حقوق حقه اعراب و اعلام پشتیبانی و حمایت از اقدامات و فعالیت های اقلیت های قومی ایران برای کسب خودمختاری، عملاً به نوعی در امور داخلی ایران دخالت کرد.
این جانب در پیشگاه مقدس حق شهادت می دهم که از اول انقلاب تا کنون و از پیش از انقلاب در زمانی که وارد این نحو مسائل سیاسی شده است از او رفتار یا گفتاری که بر خلاف مسیر انقلاب اسلامی ایران باشد ندیده ام و در تمام مراحل از انقلاب پشتیبانی نموده و در مرحله پیروزی شکوهمند انقلاب مُعین و کمک کار من بوده و است و کاری که بر خلاف نظر من است انجام نمی دهد.
مشکلی که رژیم پهلوی در ایران به وجود آورده بود، ایجاد جامعه ای بسته و حکومتی مطلقه بود. جامعه ای که در آن مشارکت فکری و عملی نبود؛ آزادی در تمامی ساحت ها معنایی نداشت؛ انتخابات و رقابت در سیاست بازیچه ای بیش نبود؛ جامعه ای که تمام تلاش خود را برای کنار زدن دین در عرصه اجتماعی گذاشته بود.
کلیه حقوق برای موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) محفوظ است.