در حالی که شاه و دارودسته اش با پول ملت فقیر و محروم ایران، به عیش و نوش مشغولند و در کنار سران و دیکتاتورهای دیگر کشورها غرق مستی و بی خبریند، امام خمینی(س) در خانۀ مسکونی محقرش، در جوار بارگاه ملکوتی حضرت علی(ع) در نجف اشرف، خون دل می خورد.
در فرودگاه هزاران نفر از برادران به استقبال من آمده بودند. به سوی منزل امام حرکت کردیم. ایشان مرا به گرمی در آغوش گرفت و روبوسی کرد. سپس در حالی که دست مرا در دست داشت خطاب به خبرنگاران فرمود: همگی استقبال از اسقف کاپوچی را مشاهده کردید. شما از دروغ هایی که مغرضین و دشمنان انقلاب اسلامی ایران پخش کرده اند تا چهره این انقلاب را دگرگون نشان دهند، اشباع شده اید.
آقای شمخانی گزارشی از کم و کیف عملیات، چگونگی حمله منافقین، طرحها و برنامه های آنها، اهدافی را که دنبال می کردند و چگونگی اطلاع ما از حمله آنها و مقابله ای که با آنها صورت گرفته بود، را خدمت حضرت امام ارائه کردند و گفتند که انتقام خون شهدای اوائل انقلاب را از آنها گرفتیم.
در گذشته در میان مقامات روحانی رسم بر این بود که تا سرحد امکان از بازگو کردن موضع گیریها و مخالفتها با مقامات دولتی در میان مردم خودداری می شد. گاهی ماهها میان مقامات دولتی و عالمان اسلامی نامه ها، تلگرامها و سخنانی رد و بدل می شد. و گاهی روحانیون تندترین و کوبنده ترین موضع گیریها را بر ضد خودکامگان به عمل می آوردند؛ لکن توده ها اصولاً از آن خبردار نمی شدند.
امام خمینی(س) یک روز پس از ورود به پاریس جزییات برخورد خود با مقامات عراقی و کویتی و سپس سفر به پاریس را تشریح کرده ضمن آن فرمودند که: مقامات عراق به من هشدار دادند که به دلیل روابطی که با رژیم ایران دارند، نمی توانند فعالیتهای مرا تحمل کنند. من به آنها پاسخ دادم که اگر شما مسئولیتهایی نسبت به حکومت ایران داشته باشید، من هم در برابر اسلام و ملت ایران مسئولم و باید به وظیفۀ الهی و معنوی خود عمل کنم.
امام خمینی به همراه آقای سید احمد خمینی روز اول مهرسال ۱۳۵۸ به دبستان فیض که در یکی از محلات جنوبی شهر قم هست، رفتند و به بازدید از کلاس های مدرسه پرداختند. اهالی محل که از تشریف فرمایی امام آگاه شدند در مدرسه اجتماع کردند...
حمایت گسترده علما و روحانیون از مرجعیت امام خمینی(س) و صدور بیانیه های متعدد به ویژه در مرداد ماه سال های ۴۲ و ۴۳ رویداد بی سابقه ای در تاریخ مرجعیت بود.
علی رغم تمامی تدابیر امنیتی پیش بینی ها و پیشگیری های دامنه دار و همه جانبه، هنوز ساعتی از آزادی امام نگذشته بود که خبر آن برق آسا در سراسر تهران انعکاس یافت و همانند بمب صدا کرد و تهران را تکان داد. مردم فداکار و وفادار مرکز، یکباره از جا کنده شدند و سیل جمعیت به سوی داوودیه سرازیر شد، راه تهران ـ داوودیه و تهران ـ قلهک به علت ازدیاد ناگهانی وسایل نقلیه و اتومبیل ها بند آمد و مسأله ترافیک آن، پلیس راهنمایی را با مشکلاتی روبه رو کرد.
واگذاری این تکلیف عظیم و سنگین در آن برهه حساس بر عهده آیت الله طالقانی که زبان گویایی برای بازگو نمودن حقایق داشت، امری خطیر به حساب می آمد. انبوه جمعیتی که در آن روز تکبیر گویان به نماز جمعه هجوم آوردند، در واقع سنگ بنای یکی از مهمترین عوامل حفظ و تداوم انقلاب بود و از آن پس نماز جمعه در کوران حوادث و بویژه در رابطه با پشتیبانی همه جانبه جنگ تحمیلی، نقشی بسیار ارزنده و انسانی ایفا کرد.
ما امروز تمام قشرهایمان مدعی هستند که رژیم ما جمهوری اسلامی است... من خوف آن دارم که به واسطه قشرهایی که غرض ندارند لکن نادان هستند کارهایی صورت بگیرد که مکتب ما را آلوده کند و بد معرفی کند؛ ما شکست بخوریم در مکتب؛ اسلام دفن بشود. اگر کمیته ها، چه آنهایی که در آنها بعض معممین هست و چه آنهایی که نیست، اگر خدای نخواسته بر خلاف موازین اسلامی عمل کنند، مکتب ما را شکست می دهند و این مسئولیت بزرگی است برای معممین.
مقامات عراقی به ظاهر برای کسب اجازه از حضرت امام برای بازداشت آقا مصطفی به حضور ایشان رسیدند و چون با منطق کوبنده حضرت امام مواجه شدند، به بازداشت آقا مصطفی و انتقال وی به بغداد در روز 21 خرداد 1348 اقدام کردند.
کلیه حقوق برای موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) محفوظ است.