در حالی که شاه و دارودسته اش با پول ملت فقیر و محروم ایران، به عیش و نوش مشغولند و در کنار سران و دیکتاتورهای دیگر کشورها غرق مستی و بی خبریند، امام خمینی(س) در خانۀ مسکونی محقرش، در جوار بارگاه ملکوتی حضرت علی(ع) در نجف اشرف، خون دل می خورد.
در فرودگاه هزاران نفر از برادران به استقبال من آمده بودند. به سوی منزل امام حرکت کردیم. ایشان مرا به گرمی در آغوش گرفت و روبوسی کرد. سپس در حالی که دست مرا در دست داشت خطاب به خبرنگاران فرمود: همگی استقبال از اسقف کاپوچی را مشاهده کردید. شما از دروغ هایی که مغرضین و دشمنان انقلاب اسلامی ایران پخش کرده اند تا چهره این انقلاب را دگرگون نشان دهند، اشباع شده اید.
آقای شمخانی گزارشی از کم و کیف عملیات، چگونگی حمله منافقین، طرحها و برنامه های آنها، اهدافی را که دنبال می کردند و چگونگی اطلاع ما از حمله آنها و مقابله ای که با آنها صورت گرفته بود، را خدمت حضرت امام ارائه کردند و گفتند که انتقام خون شهدای اوائل انقلاب را از آنها گرفتیم.
احمد آقا فرزند برومند امام نقل می کرد: هنگامی که مقدمه و آیه ای را که در صدر پیام استفاده شده بود، دیده بود متعجب شد و دچار حیرت از اینکه چرا امام در این پیام حجاج را به شهادت و هجرت حسین گونه فرا خوانده اند! احمد آقا می گفت: وقتی پیام را مطالعه کردم، باور این قضیه برایم بسیار ثقیل بود. این پیام را به آقای انصاری نشان دادم که ایشان هم نظر بنده را داشت.
ما در عین حال که شدیداً متأثر و عزادار از این قتل عام بی سابقه امت محمد(ص) و پیروان ابراهیم حنیف و عاملین به قرآن کریم گردیده ایم ولی خداوند بزرگ را سپاس می گزاریم که دشمنان ما و مخالفین سیاست اسلامی ما را از کم عقلان و بیخردان قرار داده است، چرا که خودشان هم درک نمی کنند که حرکتهای کورشان سبب قوّت و تبلیغ انقلاب ما و معرف مظلومیت ملت ما گردیده است.
همچو نباشد که فقط لفظ باشد که ما جمهوری اسلامی هستیم، لکن نه دانشگاه هایمان و نه دانش سراهایمان و نه دادگاه هایمان و نه پاسدارهایمان و نه کمیته هایمان، هیچ کدام آن معنایی که باید در اسلام باشد در آنها نباشد. اگر خدای نخواسته این طور باشد که فقط یک رأی به جمهوری اسلامی دادیم و دیگر فکر این نباشیم که این جمهوری اسلامی باید همه چیزش اسلامی باشد، نه اینکه لفظ جمهوری اسلامی و محتوا غیر اسلامی و این بسته به عمل همه است.
«دستگاه قضایی کشور ما، متأسفانه استقلال خود را از دست داده و به صورت آلتی در دست هیأت حاکمۀ ایران قرار گرفته است. لذا صلاحیت ندارد که مرا محاکمه کند. البته اگر روزی محکمۀ صلاحیتداری که خارج از نفوذ دستگاه حاکمه باشد تشکیل شود، من حرف های خودم را خواهم زد.»
چرا علمای تهران در مقابل این گرگ های درنده سکوت اختیار کرده اند؟ چرا در مقابل این لا مذهب ها که می خواهند دینمان را از دستمان بگیرند، سکوت کرده اید؟ چرا در مقابل شاه مملکت که می خواهد روحانیت را از میان بردارد قیام نمی کنید؟ چرا در مقابل حکام سکوت می کنید؟
امروز ـ دوم خرداد ـ قرار است ایشان را برای انجام عمل جراحی معده به اتاق عمل ببرند. روز سرنوشت سازی است. ساعت هشت صبح به ایشان اطلاع داده می شود که برای رفتن به اتاق عمل آماده شوند. ایشان بدون کوچک ترین نشانه ای از اضطراب یا طرح سؤالی در این مورد، تسلیم نظر پزشکان هستند. محوطه کوچک بیمارستان کمکم شاهد حضور خانواده و نزدیکان امام و مقامات درجه اول کشور می شود.
از حضرت امام تقاضا کردم اجازه فرمایند فوری آزمایشهایی جهت علت خونریزی انجام دهم و ایشان پذیرفتند و نیز اجازه خواستم صبح روز بعد قبل از رفتن به حمام نیز رادیوگرافی از دستگاه گوارش انجام شود. چون خونریزی گوارشی بخصوص در سنین بالا همیشه برای ما معنی دار بوده و باید به صورت یک امر اورژانس با آن برخورد شود، از برادران دفتری و مسئول ملاقات های حضرت امام تقاضا کردم، ملاقاتهای خصوصی و عمومی را قطع کنند.
امام در حالی که به کتابی روی میز اشاره می کردند، فرمودند: گزارش بد کدام است. مگر این کتاب را شما برای من نیاورده اید؟ این کتاب به غیر از آن کلمه «بنام خدا» بقیه اش همه مبانی «مائو» است. شما نمی فهمید، این افکار التقاطی است که این ها کار ما را عقب انداختند، نهضت را عقب انداختند.
احساسات پاک و صمیمانۀ مردم و امام در حدی بود که در قم و جماران، روزهای اول کار به جایی رسید که بعضی از همسایگان امام از کثرت جمعیت نمی توانستند به خانه های خودشان بروند و بعضی مواقع به وسیلۀ نردبان رفت و آمد می کردند.
بناست ما را به «بورسا» که علی المذکور یک شهر مذهبی است ببرند، اگر ممکن شد از آنجا هم اطلاع می دهم. شما از سلامت خودتان مرا مطلع کنید. اگر ممکن شد کتابهای درسی فقه مرا یعنی مکاسب و حواشی را به وسیله سفارت ایران بفرستید. کاغذ هم لا بد به وسیله سفارت باید بنویسید. تتمه پول زغال آقای طباطبایی را بدهید. شهریه را اگر ممکن شد بگیرید بدهید.
زنده نگهداشتن این عید نه برای این است که چراغانی بشود و قصیده خوانی بشود و مداحی بشود، اینها خوب است، اما مسئله این نیست. مسئله این است که به ما یاد بدهند که چطور باید تبعیت کنیم، به ما یاد بدهند که غدیر منحصر به آن زمان نیست، غدیر در همۀ اعصار باید باشد و روشی که حضرت امیر در این حکومت پیش گرفته است باید روش ملتها و دست اندرکاران باشد.
کلیه حقوق برای موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) محفوظ است.