هاملت چیپاشویلی از کشور گرجستان
من امام خمینی را از زمانی شناختم که فعالیت های انقلابی خود یعنی مبارزه علنی با محمدرضا پهلوی را آغاز کرده بود و آشکارا در مقابل نظام شاهنشاهی ایران ایستاد. زمانی که ایشان در تبعید بودند، من اخبار مربوط به ایشان و رویدادهای سیاسی ایران را در روزنامه های بین المللی می خواندم و دنبال می کردم. باید بگویم که من امام خمینی را از میان همان سطور و صدها حوادث تلخ سال های مبارزه شناختم.
سه شنبه, ۱۳ تیر ۱۳۹۶ - ۱۰:۵۱
ابوالفضل مروی
یادت باشد! هرقدر پست و مقامت در آن دنیا بالاتر باشد در این دنیا کارت سخت تر است.
سه شنبه, ۰۶ تیر ۱۳۹۶ - ۱۱:۵۰
امام در نیمه شعبان، اول رجب، نیمه رجب، عید قربان، عید فطر، روز عرفه و ایام زیارتی دیگر، برای زیارت به کربلا می رفتند و در آنجا اقامت داشتند و هر روز به حرم مشرف می شدند. آنجا زیارت جامعه را در حرم امام حسین (ع) مرتب صبحها و شبها می خواندند.
یکشنبه, ۰۴ تیر ۱۳۹۶ - ۱۱:۵۵
خاطراتی از نزدیکان امام:
پس از اینکه امام از حصر قیطریه به قم بازگشتند دسته دسته ارادتمندان ایشان به محضرشان شرفیاب میشدند. منزل امام به محل دیدار اقشار مختلف مردم و علما تبدیل شده و امام در یکی از اتاقها نشسته بودند و به تفقد از دیدار کنندگان می پرداختند
دوشنبه, ۱۵ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۲:۲۳
دکتر حسن عارفی
حضرت امام در حدود ساعت 3 بعدازظهر در حال ضعف و سستی و ناتوانی اینجانب را صدا زدند. عرض کردم آقاجان بفرمایید در خدمتتان هستم. فرمودند: اگر وضو قبل از وارد شدن در وقت باشد، باید نیت چنین باشد. من هم فوری حاج احمد آقای خمینی و حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای آشتیانی را به حضور ایشان خواندم. در حقیقت آخرین تقاضای ایشان صدا کردن حقیر و آخرین مطلب ایشان راجع به یک موضوع شرعی و فقهی بود.
چهارشنبه, ۱۰ خرداد ۱۳۹۶ - ۲۰:۱۰
حجت الاسلام و المسلمین دکتر عبدالکریم بی آزار شیرازی
یکی از چیزهای ناشناخته زندگی امام این بود که امام دارای ابعاد گوناگون بودند. مردم فقط بُعد فقاهت ایشان را می شناسند و بُعد عرفانی امام را یا بُعد فلسفی ایشان را، اما سایر ابعاد امام را نمی شناسند.
دوشنبه, ۰۸ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۵:۴۶
دیدم با یک دست شیر آب را باز کردند و دست دیگرشان را به حالت مشت باز در آورده زیر شیر آب قرار دادند. دستشان که پر از آب شد شیر را بستند و آب را به صورتشان ریختند. باز یک مشت دیگر آب روی صورت ریختند و شیر را بستند. ایشان ظرف شاید یک دقیقه یا کمتر یک وضوی خیلی قشنگی گرفتند. من روی مصرف آب ایشان دقت داشتم و شاید بتوان ادعا کرد که بیش از یک و نیم یا دو استکان آب مصرف نکردند. از دست مبارک ایشان آبی روی زمین نمی ریخت.
یکشنبه, ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۶ - ۱۵:۲۸
آیت اللّه محمد امامی کاشانی:
امام نصایحی به طلبه ها و شاگردان می کردند که از آن نصایح، توحید می بارید.
سه شنبه, ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۶ - ۱۱:۱۴
حجت الاسلام والمسلمین سید احمد خمینی
اکثر نوشته های نویسندگان بزرگ جهان را خوانده اند. چه در زمینه های اجتماعی و چه سیاسی، پر مطالعه ترین روحانی بودند. تاریخ ایران را بارها مطالعه کرده اند.
سه شنبه, ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۶ - ۱۶:۱۷
آیت الله محمدرضا ناصری
در امور عبادی و زیارتی ایشان نظم و برنامه ریزی دقیقی داشتند که هیچ وقت وقفه ای در آن حاصل نمی شد. حرم رفتن سر ساعت بود، قرآن خواندن روزی 10 جزء سر ساعت (صبح و ظهر و عصر ) بود.
شنبه, ۰۹ اردیبهشت ۱۳۹۶ - ۱۵:۵
سیاست به آن معنایی که اینها می گویند که دروغگویی، با دروغگویی، چپاول مردم و با حیله و تزویر و سایر چیزها، تسلط بر اموال و نفوس مردم، این سیاست هیچ ربطی به سیاست اسلامی ندارد، این سیاست شیطانی است.
سه شنبه, ۰۵ اردیبهشت ۱۳۹۶ - ۱۱:۱۱
خاطرات شهید سپهبد علی صیاد شیرازی
بعد از نصرت و پیروزی که خداوند متعال در نبرد طریق القدس نصیب رزمندگان اسلام کرد، نبرد سراسر معنویت بعدی، نبرد فتح المبین بود. خاطره ای از امام بزرگوارمان دارم که بیانگر آن است که در این نبرد چقدر روحیه، تفکر و راهنمایی و هدایت آن بزرگوار نقش سرنوشت ساز و تعیین کننده ای برای رزم ما داشت.
یکشنبه, ۲۷ فروردين ۱۳۹۶ - ۱۵:۵
خاطرات آقای دکتر سید صادق طباطبایی
امام به من دستور دادند: برای رفع این بهانه بگویید کسانی که چیز دیگری غیر از جمهوری اسلامی می خواهند پشت آن برگه قرمز (یا نه) بنویسند، چه سیستمی را می خواهند. این موضوع هم ناشی از درایت امام بود. نتیجه این تدبیر آن شد که فقط 413 رای به جمهوری دموکراتیک خلق داده شد.
جمعه, ۱۱ فروردين ۱۳۹۶ - ۱۰:۱
حجت الاسلام و المسلمین مسیح بروجردی:
آقا هی ورق می زدند تا پیدا کردند و به من فرمودند: «این مناجات شعبانیه را بخوانید، خیلی چیزهای عالی در آن هست.»
پنجشنبه, ۱۰ فروردين ۱۳۹۶ - ۱۱:۱۴
خاطرات خانم دکتر زهرا مصطفوی
سه شنبه, ۰۱ فروردين ۱۳۹۶ - ۹:۰
خاطرات سید احمد بهاءالدینی
امام در برخورد با اعضای خانواده رفتاری داشت که می شود چندین جلد کتاب به تحریر درآورد.
یکشنبه, ۲۹ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۰:۵۹
آیت الله هاشمی رفسنجانی
طلبه ها بعد از درس دنبال امام راه می افتادند و امام برای آنکه نگویند چقدر مرید دارند راهشان را عوض می کردند و از کوچه ها می رفتند و حاضر نبودند از خیابان بروند.
سه شنبه, ۲۴ اسفند ۱۳۹۵ - ۰:۰
مصاحبه با خانم خدیجه ثقفی (همسر گرامی امام خمینی)
اولادهای من به تبعیت از آقا رفتارشان با من خیلی خوب بود و هست. البته آن بچه (آقا مصطفی) بسیار مهربان و احترامشان به من فوق العاده بود، بعد از فوت ایشان این خصوصیت در احمدجان نمایان شد.
پنجشنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۱:۰
مصاحبه با خانم دکتر فاطمه طباطبایی
نخستین روزی که حاج احمدآقا به خواستگاری من آمدند، پدرم دربارۀ شخصیت ایشان به من گفتند: «تو قرار است با آدمی ازدواج کنی که ممکن است زندگی آرامی نداشته باشد. یعنی اینکه احمد، فرد مبارزی است. او فرزند آیت الله خمینی است که طبیعتاً به پیروی از پدر گرامیشان، مبارزه خواهند کرد، و در چنین وضعی باید فکر کنی و ببینی که آیا آمادگی پذیرش این زندگی را خواهی داشت یا نه.
پنجشنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۹۵ - ۸:۴۱
من تا حدودی شاهد برخی از عبادات حضرت امام بوده ام. چیزی که برای من قابل توجه بود، یکی مداومت در عمل و دیگری دقت در انجام عبادات مطابق دستورات وارده بدون کم و زیاد بود.
دوشنبه, ۰۹ اسفند ۱۳۹۵ - ۰:۳۳
ذکرهای دائمی حضرت امام بعد از نماز دو ذکر بود، که حضرت امام خمینی (س) مقید بودند حتماً بعد از هر نماز انجام دهند؛ یکی تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها و دیگر چهار قسمت از قرآن کریم یعنی سوره حمد، آیة الکرسی، آیه 18 آل عمران و دیگر آیه 26 سوره آل عمران.
سه شنبه, ۲۶ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۴:۴۴
خاطرات حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر ناطق نوری- بخش سوم
به امام عرض کردم: «خانم ها که به ملاقات شما می آیند در اثر فشار جمعیت غش می کنند، چادرهایشان می افتد و دست و سر و گردنشان پیدا می شود و بی حجاب می شوند، و دوم این که مردها باید این ها را بردارند و ببرند، چون ما زنان امدادگر نداریم، بنابر این جمع کردن این ها مشکل است. اگر اجازه بفرمایید ما دیدار خانم ها را تعطیل کنیم.» امام که خیلی هوشیار بود، فهمید که من می خواهم چه بگویم، لذا با قیافه ای خیلی جدی، جمله ی جالبی به من فرمود: «شما گمان می کنید اعلامیه من و شما شاه را بیرون کرده است؟ همین ها شاه را بیرون کردند.
دوشنبه, ۰۴ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۰:۳۴
خاطرات حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر ناطق نوری- بخش دوم
ماشین امام از در شرقی و رسمی وارد بهشت زهرا شد. یک خرده که جلو آمدیم، ماشین تلویزیون میان جمعیت گیر کرد. از ماشین پایین پریدم، دیدم اصلا ماشین امام در میان جمعیت دیده نمی شود. این همه نیرو که کمیته ی استقبال سازماندهی کرده بودند، به کار نیامد. اصلا ماشینی در کار نبود. کوهی از آدم بود که همدیگر را هل می دادند.
دوشنبه, ۰۴ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۰:۵
مروری بر رویدادهای قبل از انقلاب
احمد خبر رفتن شاه را برایمان آورد. باورکردنی نبود، اما احمد گفت واقعیت دارد و در ایران مردم در خیابانها به جشن و شادی پرداخته اند. اشک شوق از چشمان همه جاری شد. با پخش این خبر سیل گزارشگران و دوستانی که در پاریس حضور داشتند به نوفل لوشاتو سرازیر شد.
سه شنبه, ۲۸ دی ۱۳۹۵ - ۱۳:۲۹
مروری بر رویدادهای قبل از انقلاب
سه شنبه, ۲۸ دی ۱۳۹۵ - ۱۰:۴۹
خاطرات برخی از نزدیکان امام خمینی (س)
خاطراتی که از امام بر زبان و قلم نزدیکان یا افرادی که از نزدیک ایشان را دیده اند شنیدنی و خواندنی است و بسیاری از انسان های تعالی خواه با دانستن چنین خاطراتی جان را جلا، روح را صیقل و روان را شاداب می سازند و می آموزند که چگونه باید زیست تا به حیاط حیات طیبه راه یافت.
جمعه, ۲۴ دی ۱۳۹۵ - ۱۰:۲۳
آیت الله هاشمی رفسنجانی
کار واقعاً دشواری است که انسان بیاید و ادعایی کند و با این همه شیطنت که شده است، دوباره اسلام را برگرداند در زندگی مردم. این کار را امام شروع کردند. ماها حق داریم در این مسأله قضاوت کنیم، چون ما از لحظه اول در محضر امام بودیم و از همان ابتدا شاهد تصمیمات و تفکرات امام و تشکیل نطفه انقلاب در حوزه بودیم.
چهارشنبه, ۲۲ دی ۱۳۹۵ - ۲۲:۴۶
آیت الله هاشمی رفسنجانی
امام یک آرزوی بزرگ داشت که در زمان خودشان خیلی ندیدند، اما پایه اش را گذاشتند و رفتند، و آن هم استقلال اقتصادی و بی نیازی کشور و نشان دادن بعد سازندگی مکتب اسلام است. این برای امام فوق العاده مهم بود.
چهارشنبه, ۲۲ دی ۱۳۹۵ - ۱۳:۵۶
آیت الله هاشمی رفسنجانی
من و شماری از دوستان هم مباحثه، به امام نزدیک و نزدیکتر شدیم، هم در وارد کردن امام به جلوس در ایام عید و عزا نقش داشتیم و هم به شکلی در گرداندن بیت ایشان و این همه، زمینه ای بود برای آشنایی هر چه بیشتر با افکار و اهداف امام.
دوشنبه, ۲۰ دی ۱۳۹۵ - ۱۷:۱۹
آیت الله هاشمی رفسنجانی
قضیه کاپیتولاسیون یک قضیه مهمی است، زود از آن نگذریم. من به عنوان یکی از شاگردان امام، جزو اولین آدمهایی بودم که خبر آن را شنیدم. آن هم از رادیوهای بیگانه. رفتم خدمت امام گفتم. امام قدری تحقیق کردند، فرمودند: «مسأله بسیار خطرناکی است.» مرا مأمور کردند و من رفتم تهران. گفتند بروید و حقایق را پیدا کنید. من هم آمدم تهران... دو یا سه روز طول کشید و من برگشتم خدمت امام. امام فرمودند: سفر خیلی پرباری بود.
دوشنبه, ۲۰ دی ۱۳۹۵ - ۱۶:۳۹