به هر حال با هماهنگی صادق قطب زاده قرار شد چهار شب مانده به رفراندوم من در تلویزیون توضیحاتی در مورد قانون اساسی بدهم. قطب زاده نظر من را برای برنامه زنده به دلیل کارشکنی مخالفین پذیرا نشد. لذا بعد از ظهر رفتم قسمت اول برنامه را ضبط کردیم. چند بار که هر دفعه یک ربع یا 20 دقیقه از اجرا می گذشت، از اتاق فرمان اطلاع می دادند که نوار صدا ضبط نشده است و اشکال فنی پیش آمده است. بالاخره قسمت اول مطلب ضبط شد. شب منتظر بودیم که از تلویزیون پخش شود که پخش نشد. این امر باعث شد که با موافقت قطب زاده قرار گذاشتیم از فردا شب، پخش مستقیم داشته باشیم. مطالب را آماده کردم و رفتم در استودیوی پخش اخبار و پس از خاتمه خبر، برنامه را زنده شروع کردم. قرار بود که این برنامه ها یک ربع ساعت تا بیست دقیقه باشد اما گاهی یک ساعت و نیم طول می کشید که توضیح می دادم و به سو الات یا ابهامات موجود در اذهان مردم که قبلاً جمع کرده بودم پاسخ می دادم. شب اول موضوع حقوق زنان در نظام جمهوری اسلامی را به گونه ای مطرح کردم که یکی دو روز بعد آقای مجتهد شبستری به من گفت نکته ظریفی را اشاره کردی. من به طنز گفته بودم که عده ای عنوان می کنند که حقوق اجتماعی آقایان در قیاس با حقوق خانمها در جمهوری اسلامی لگدمال می شود یا حتی از حقوق اجتماعی محروم می شوند، من این اطمینان را به آقایان می دهم که مطمئن باشند در قانون اساسی جمهوری اسلامی حقوقشان مساوی حقوق خانمها خواهد بود!
من در همان شب اول در مورد چگونگی رفراندوم برگ رای را نشان دادم که اینگونه است، کسانی که موافق هستند قسمت سبز را جدا کرده و به صندوق بیندازند و کسانی که مخالفند قسمت قرمز را. در روز بعد شنیدیم که گروه مجاهدین خلق در بعضی شهرستانها و دهات دور دست در میان افراد بی سواد اعلام کرده اند که چون انقلاب با خون به ثمر رسیده و انقلاب ما انقلاب خون شهدا است بنابراین کسانی که انقلابی فکر می کنند و می خواهند به ادامه انقلاب رای بدهند قسمت قرمز را در صندوق بیندازند و به این شکل می خواستند از بی سوادی مردم سوءاستفاده کنند. یا گفته می شد در بعضی جاها به بهانه اینکه می خواهیم برای شما زمین تهیه کنیم، اقدام به جمع آوری شناسنامه افراد کرده بودند. من این مطالبی را که به اطلاع ما می رسید در همان برنامه های تلویزیونی توضیح می دادم و مردم را روشن می کردم که مراقب این ترفندها باشند.
اعتراض به سوال رفراندوم
همانگونه که قبلاً گفتم در مقابل عنوان «جمهوری اسلامی» در انتخابات عده ای شعارهای انحرافی مثل جمهوری دمکراتیک خلق مطرح می کردند معترض بودند، چرا سوال رفراندوم تک گزینه ای می باشد. دو روز به موعد رفراندوم مانده بود که مطلب را به امام گفتم، امام به من دستور دادند: برای رفع این بهانه بگویید کسانی که چیز دیگری غیر از جمهوری اسلامی می خواهند پشت آن برگه قرمز (یا نه) بنویسند، چه سیستمی را می خواهند. این موضوع هم ناشی از درایت امام بود. نتیجه این تدبیر آن شد که فقط 413 رای به جمهوری دموکراتیک خلق داده شد. همین امر مهندس بازرگان را بر آن داشت تا در یک سخنرانی تلویزیونی خطاب به آنان که می خواستند در حکومت سهیم باشند، بگوید: لااقل به اندازه کوپن تان ادعا داشته باشید! یک نامه جالبی هم از یک خانم مسلمان هلندی به دست ما رسیده بود که گفته بود ما اعتقاد داریم اسلام حدّ و مرز ندارد و من دلم می خواهد به این جمهوری اسلامی رای بدهم، اما ایرانی نیستم و سفارت و کنسولگری هم نمی پذیرند رای بدهم، من چگونه می توانم نظر خودم را اعمال کنم. به این نامه، پاسخ کتبی داده شد، اما این مطلب را هم در تلویزیون عنوان کردم که خیلی اثر گذاشته بود، نظیر این مسایل زیاد بود. مثلاً از تبلیغات سوئی که بوقهای استکباری می کردند، در مورد حقوق اقلیتهای مذهبی بود. من از روی قانون اساسی مطالبی را می خواندم که حکایت از تامین حقوق آنها می کرد. با نمایندگان اقلیت آشوری هم در وزارت کشور گفتگو کردم. آنها طی بیانیه ای اظهار اشتیاق می کردند که در رفراندوم شرکت کنند که همین طور هم شد و بیانیه شان را قرائت کردم. برنامه آخر تلویزیونی من، در شب رفراندوم بود. قبل از نماز مغرب و عشاء در مسجد نظام آباد سخنرانی داشتم که دائم در حین پاسخ به سوالات به ساعتم نگاه می کردم و می گفتم باید بروم و خودم را به ساعت خبر برسانم. همه حاضرین در مسجد گفتند سلام ما را به ملت برسانید. اتفاقاً در آغاز برنامه گفتم از مسجد نظام آباد می آیم و جوانهای آنجا خواستند سلامشان را به ملت برسانم.
آن شب بعد از اینکه آخرین قسمت قانون اساسی را در میان گذاشتم، مقداری احساساتی شدم و گفتم امشب شب قدر است، امشب شبی است که ارزشش از هزار شب بیشتر است و مردم را تشویق کردم به شرکت در رفراندوم و گفتم برای اینکه پای صف معطل نایستید اول وقت بروید. دو روز بعد از پدرم شنیدم که امام به فاطی خواهرم گفته بودند که آقا صادق اولاً خوب حرف می زند ثانیاً حرف خوب می زند، پریشب آن چنان من را تحریک کرد که می خواستم همان موقع پا شوم و بروم پای صندوق بایستم! این مطالب را خواهرم نیز در خاطرات خود آورده است.
در اولین ساعات روز دهم فروردین رفراندوم با شکوه هر چه تمامتر آغاز شد. حضور مشتاقانه مردم از همان ساعات اولیه نمایان بود. بسیاری از مردم برای نخستین بار در طول عمر خود بود که در رای گیری شرکت می کردند. از اخبار و گزارشها و تصاویری که وجود دارد میزان شور و حرارت وصف ناپذیر مردم، حتی اقلیتهای مذهبی کاملاً پیدا است. روز اول آنچنان تراکم جمعیت زیاد بود که ما نتوانستیم به بعضی مناطق بخصوص مناطق مرزی تعرفه لازم رابه حد کافی بفرستیم. نزدیک غروب بود که با دفتر امام در قم تماس گرفتم و ایشان اجازه دادند که 24 ساعت دیگر مدت رای گیری را تمدید کنیم. ما یک پل ارتباطی بین مراکز استانها و شهرهای بزرگ بر قرار کردیم و با هواپیما و هلیکوپتر و خیلی جاها با قاطر برگه ها را به جاهایی که نرسیده بود رساندیم. باز هم گزارشهایی می رسید که گروههای ضد انقلاب چریکهای فدایی خلق و مجاهدین خلق اقداماتی کرده بودند و برگه ها را از بین برده بودند.
متاسفانه علی رغم تدابیر امنیتی در گنبد و ترکمن صحرا و سقز و سنندج و مهاباد نگذاشتند رفراندوم برگزار شود. حتی به اتومبیل هیات حسن نیت و نمایندگان آقای طالقانی هم حمله کردند که خوشبختانه به آنها آسیبی نرسید. در سنندج اکیپی شامل شش پزشک و سه پرستار که برای مداوای مجروحین رفته بودند مورد حمله قرار گرفته و کشته شدند.
ماموران وزارت کشور با صندوقهای سیار به بیمارستانها و زندانها هم می رفتند، از نکات جالب اینکه امیر عباس هویدا در زندان در خواست کرده بود رای بدهد که برگه به او داده شد و او هم رای آری به جمهوری اسلامی داد.
شمارش آراء و اعلام نتیجه به امام
بلافاصله پس از اتمام ساعات رای گیری شمارش آراء آغاز شد. یادم است در حالی که نتایج آراء را از نقاط مختلف دریافت می کردیم اطلاع دادند که چریکهای فدایی یا عده ای مسلّح قصد دارند به ستاد انتخابات حمله کنند. عده ای از کارکنان ترسیده بودند، آقای کیارشی ـ معروف به پیراشکی ـ از دوستان انجمن اسلامی شهر آخن هم آن موقع به وزارت کشور برای دیدار با من آمده بود. من گفتم به نظر می رسد جنگ روانی باشد. ولی بالاخره حرکت مذبوحانه و بی ثمری انجام دادند. علیرغم آن شمارش آراء ادامه یافت.
ساعت 2ـ 5 / 1 بعد از نیمه شب بود که نتایج جمع آوری شد. با وجود این که در برخی از شهرها رای گیری انجام نشده بود و به برخی نقاط هم برگه رای نرسیده بود، اما روی برخی اطلاعات، تخمین ما این بود که 94 درصد واجدین شرایط در رفراندوم شرکت کرده اند، البته سرشماری دقیق جمعیتی نداشتیم، اما بر اساس تعداد تعرفه ها و اطلاعات دیگر جمعیتی این درصد را به دست آوردیم که خوب یک امر بی سابقه ای بود.
(خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطبایی (ج. ۳): شکل گیری انقلاب اسلامی ایران؛ ص 297-305)
.
انتهای پیام /*