خاطرهای جالب از امام بهنقل از آیتالله شیخ حسن صانعی
یکبار نزد آقای خمینی رفتم و ایشان در حال بالا رفتن از پلهها بودند. به ایشان عرض کردم دیگر ادامه ندهید؛ علما با شما نیستند. ایشان برگشتند رو به من و فرمودند که اگر همه برگردند، من برنمیگردم چون ملت با من است.بعد از پیروزی انقلاب که امام تشریف آوردند و رفتند داخل همین منزل، سر پله مرا صدا کردند و فرمودند: حاج حسن یادت هست سال 43 من از اینجا بالا میرفتم تو به من گفتی که از شما برگشتهاند و من گفتم مردم با من هستند. اگر آنجا گفته بودم خدا با من است این چند سال طول نمیکشید.
بهنقل از خاطرات حجتالاسلام و المسلمین سیدمهدی طباطبایی (در دست انتشار)
.
انتهای پیام /*