انبیا، هر کس به آنها جسارت هم می کرد، هیچ ابداً چیزی به نظرشان نبود، چون که مقصد، مقصد دیگری بود. مطلب یک مطلب دیگری بود. نه مأیوس می شدند و نه دلسرد می شدند و نه گلایه مند می شدند. بله، انبیا دنبال این بودند که چرا باید این بشری که فطرتاً باید فطرت سالم داشته باشد، چرا باید اینطور باشد. رسول اکرم برای این غصه می خورد. در وحی هم به او گفته است که: مثل اینکه تو خودت را داری به کشتن می دهی که اینها ایمان نمی آورند. نظر این بود که اینها را آدم کند. هر کس که آدم می شد، یک بشارتی برای رسول اکرم یا انبیا بود. و اما اینکه بخواهند یک کشوری را بگشایند و بخواهند یک ـ فرض کنید که ـ بلوکی داشته باشند، و این حرفهای نامربوطی که بین اصحاب طاغوت هست، اینها در بین انبیا مطرح اصلاً نبوده، اصلاً مطرح نیست. عالم طبیعت پیش انبیا مطرح نیست. آمدند این طبیعی ها را، این موجودات طبیعی را، از اینجا بکِشندشان ببرندشان طرف یک ممالک دیگر، یک عالم دیگر و آنچه در وهم من و شما نمی آید.
صحیفه امام، ج۱۳، ص:۲۹۱
.
انتهای پیام /*