دانشگاه های تهران در بزرگداشت روز 13 آبان یعنی همان سالروز تبعید امام و اعتراض به رژیم شاه نسبت به این حرکت، فراخوانی دادند که مراسمی در دانشگاه تهران برگزار می شود از دانش آموزان و دانشجویان و فرهنگیان خواسته بودند که بیایند مشارکت کنند مدارس و دبیرستان های اطراف دانشگاه در این روز کلاس ها را تعطیل کردند و به سمت دانشگاه تهران براه افتادند در مسیر حرکت هم دبیرستان هایی که در مسیر بود آنها را هم مطلع می کردند و تعطیل می شد جمعیت زیادی به سمت دانشگاه تهران راه افتاد. چندین هزار دانشجو و دانش آموز و همینطور اقشاری از نیروهای انقلابی در دانشگاه مجتمع شدند. رژیم برای مقابله با این جمعیت و زمینه سازی برای روی کار آوردن دولت تمام عیار نظامی بجای دولت شریف امامی در آن روز برنامه ریزی دقیقی کرده بود. آرایش نظامی خاصی اطراف میدان انقلاب و دانشگاه تهران شده بود و شرایط با روزهای گذشته متفاوت بود، بعد از این تجمع نیروهای نظامی مستقیم به سوی جمعیت تیراندازی کردند، تعدادی از دانش آموزان و دانشجویان شهید یا مجروح شدند. موج انقلابی شدیدی در آن حوالی درگرفته بود کسانی که از دانشگاه بیرون می آمدند دستهای خونین را روی پلاکاردها زده بودند و اطراف دانشگاه تهران روی نرده ها نصب می کردند. شعار درود برخمینی و مرگ بر شاه، معلم به پا خیز محصلت کشته شد با لباسهای خونینی که حاکی از شدت درگیریها بود یک فضای ملتهب عجیبی ایجاد کرده بود. درگیری به اطراف دانشگاه تهران و خیابان های مختلف کشیده شد، به دفترحزب رستاخیز و برخی دوایر دیگر رژیم در حوالی دانشگاه هجوم بردند و شیشه هایش را شکستند، این التهاب و درگیریها تا غروب ادامه داشت. بگیرد. (ر.ک. گفتاری در باره وقایع 13 آبان: روز دانش آموز)
شاه پس از این که از کابینۀ «آشتی ملی» شریف امامی، و اعلام حکومت نظامی در تهران و 11 شهر بزرگ کشور و ایجاد «جمعۀ خونین»، نتوانست برای فرونشاندن انقلاب نتیجه ای بگیرد، بر اساس طرح «شورای امنیت ملی امریکا»، که مبتنی بر نظرات برژینسکی و جناح مدافع «اعمال خشونت و سرکوب» در حاکمیت امریکا بود، به تشکیل کابینۀ نظامی و انتصاب ارتشبد ازهاری به نخست وزیری دست زد.
او یک شب پیش از تشکیل کابینۀ نظامی بر صفحۀ تلویزیون ظاهر شد و با اعتراف به اشتباهات خود و رژیم و بیان جملۀ معروف «صدای انقلاب شما را شنیدم»، متعهد شد که گذشته را جبران کند. کابینه ازهاری، به رغم یورش به روزنامه های بزرگ و تعطیل آنها و خشونتهای بعدی اش، به صورتی درآمد که، به اعتراف خود شاه، «شیر بی یال و دم» نام گرفت.
شاه، در این میان، بیش از همه به حمایت امریکا دل بسته بود. برژینسکی، مشاور امنیت ملی کاخ سفید، از قول کارتر، به وی اطمینان داده بود که «ایالات متحده، بدون هیچ شک و شرطی، به طور تام و تمام، از او که در تنگنای یک بحران گرفتار شده، سرسختانه حمایت می کند». زمانی هم که شاه به برژینسکی گفته بود که «اوضاع روز به روز بدتر می شود»، پاسخ شنیده بود که «... هر کاری از ما ساخته باشد، انجام می دهیم و شما باید از حمایت قاطع و کامل امریکا مطمئن باشید و هرچه زودتر کابینۀ نظامی را روی کار بیاورید». (اعترافات ژنرال، ص 83)
از اقدامات عوام فریبانۀ دولت ازهاری، دستگیری و بازداشت عده ای از وزرا و سردمداران دولتهای قبلی بود. قره باغی در اعترافات خود در این زمینه می نویسد:
«ارتشبد ازهاری با استفاده از مادۀ 5 قانون حکومت نظامی، تعدادی از شخصیتهای کشوری و لشکری از جمله نامبردگان زیر را بازداشت نمود: امیرعباس هویدا نخست وزیر اسبق، منوچهر آزمون وزیر مشاور سابق در امور اجرایی، داریوش همایون وزیر اسبق اطلاعات و جهانگردی، منصور روحانی وزیر اسبق کشاورزی، ارتشبد نصیری رئیس سابق ساواک، منوچهر نیک پی شهردار سابق تهران، سپهبد صدری رئیس سابق شهربانی کشور، عبدالعظیم ولیان استاندار سابق خراسان، شیخ الاسلام زاده وزیر سابق بهداری، نیلی آرام معاون سابق وزارت بهداری، فریدون مهدوی وزیر اسبق بازرگانی، و به طوری که در روزنامۀ اطلاعات اعلام شد موقعی که مأموران فرمانداری نظامی برای بازداشت سپهبد علی محمد خادمی مدیر عامل سابق هواپیمایی ملی ایران به خانۀ وی رفتند، نامبرده مبادرت به خودکشی کرده بود.» (اعترافات ژنرال، ص 57 )
امام خمینی(س) در سخنرانی خود در روز 18 آبان (صحیفه امام، ج 4، ص: 420- 428) به همین دست و پا زدنهای رژیم اشاره می کنند و می فرمایند: حالا یک راه دیگری پیش گرفتند. و آن اینکه آنهایی که دیروز با او شریک جرم بودند، بعضی اشان دوازده سال، سیزده سال در همۀ جنایاتی که شاه کرده است شریک بودند، حالا به عنوان اینکه آن خیانت کرده و جرم کرده است گرفته اند. آن شریک را گرفته اند که این شریک محفوظ بماند. (ر. ک. صحیفه امام؛ ج4، ص420) امام خمینی(س) در سخنرانی بر این نکته تأکید دارند که دستگیرشدگان، «شریکهای جرم شاه» هستند. یکی از دستگیرشدگان، امیرعباس هویدا، مردی است که 13 سال یعنی از تاریخ 7 بهمن 1343 سمت نخست وزیری شاه را داشته است.
به موجب اسناد ساواک، هویدا یکی از عناصر کلیدی تشکیلات فراماسونری در ایران و عضو لژهای «تهران»، «مولوی»، «لایت»، «کوروش»، و «لژ بزرگ ایران» بوده است. در دولت هویدا، فراموسونهایی نظیر ناصر یگانه، جواد منصور، حسن زاهدی، منوچهر پرتو، مجید رهنما، فتح اللّه ستوده، مهرداد پهلبد، ایرج وحیدی و هوشنگ انصاری، که هر یک رسماً عضو لژهای فراماسونری وابسته به تشکیلات فراماسونی و صهیونیسم جهانی بودند، حضور داشتند. (اعترافات ژنرال، ص 392 ) بی دلیل نیست که در زمان صدارت هویدا، ایران به صورت یکی از متحدین اسرائیل درآمد.
در یکی از گزارشهای ساواک، دربارۀ رمز موفقیت هویدا، آمده است: «هویدا چه در حزب و چه در فراکسیون پارلمانی هرگز از خود اظهار عقیدۀ مثبت و یا منفی نمی کند و برای همه کس روشن است که شاهنشاه شخصاً ادارۀ امور مملکت را برعهده دارند، و وجود یا عدم وجود آقای هویدا، تأثیری در تغییر برنامه ها ندارد.» (اعترافات ژنرال، ص 397 ) (ر.ک. چگونه امام سیاست های شاه را نقش بر آب کرد)
امام خمینی قبل از پیروزی انقلاب، همواره در مصاحبه های خود مطرح کرده بودند که پس از تأسیس نظام سیاسی جدید خواستار رابطه با تمام کشورهای جهان که حقوق متقابل ما را رعایت کنند و در سرنوشت ما دخالت نکنند، هستیم، افزود: در این زمینه امام دو مورد را استثنا کرده بودند: اسراییل (به عنوان رژیمی که ماهیت سیاسی نامشروعی دارد) و رژیم نژادپرست آفریقای جنوبی در آن زمان (بعدها تغییر پیدا کرد و در حال حاضر یک نظام منتخب مردم در آنجا حاکم است) قبل از پیروزی انقلاب، آمریکا تا آخرین لحظه های سقوط رژیم شاهنشاهی از شاه حمایت می کرد و مدافع حفظ سلطنت در ایران بود. پس از پیروزی تا زمانی که لانۀ جاسوسی به وسیله دانشجویان مسلمان پیرو خط امام اشغال شد، طبق اسناد و مدارکی که از لانه منتشر شد و آنچه اخیراً مقامات کاخ سفید در خاطرات خود اعتراف کرده اند، آمریکا هیچ گاه از توطئه دست برنداشت. آمریکایی ها مقابله با نظام سیاسی نو تأسیس در ایران را اساس سیاست خارجی خود قرار داده بودند. دولت آمریکا برخلاف عرف بین الملل به خواست مشروع ملت ایران دهن کجی کرد و به احکام محاکم قضایی و پیگیری های دیپلماتیک ایران برای استرداد شاه مخلوع و وابستگان فراری او که بیش از پنجاه سال در این کشور جنایت و خیانت کرده بودند، نه تنها وقعی ننهاد و برای جبران سیاستهای مداخله جویانه خود که کودتای 28 مرداد و مصیبت های بعدی تنها یک نمونه از آن بود، اقدامی به عمل نیاورد، بلکه امکانات وسیعی را برای فعالیت های ضدانقلابی فراریها و دار و دسته شاه در اختیار آنان نهاد. در ماجرای لانۀ جاسوسی آمریکا - که نتیجه طبیعی دخالت های آمریکا در ایران و نشانه اعتراض مردم ایران به ادامه سیاستهای خصمانه آمریکا بود - دولت آمریکا به جای برخورد منطقی و عقلانی و بررسی علل و زمینه های بروز چنین واکنشی که از سوی قاطبه ملت ایران مورد حمایت قرار گرفته بود، در اقدامی یک جانبه و شتابزده تصمیم به قطع روابط خود با ایران گرفت در اینجا بود که امام خمینی فرمودند ما از این قطع رابطه استقبال می کنیم. رابطۀ گرگ و میش معنا ندارد. دقیقاً از آن تاریخ به بعد روابط ایران و آمریکا قطع شد و تا امروز نیز این امر ادامه دارد.(ر. ک. صحیفه امام؛ ج 10، ص 360)
نظر حضرت امام تا آخر عمر این بود که چون آمریکا به هیچ یک از تعهدات بین المللی پایبند نیست و به خصوص پس از بیانیۀ الجزایر نیز رفتارهای آمریکا عملاً در جهت عدم پایبندی به این بیانیه و تعهدات بوده و تحمیل جنگ هشت ساله به ایران نیز با هدایت و حمایت علنی آمریکا از دولت متجاوز صدام به وقوع پیوسته، امکان رابطه وجود ندارد و تا زمانی که شرایط منطقی ایران محقق نشود و اموال بلوکه شده و به غارت رفته ملت مسترد نشود و آمریکا به عدم دخالت در امور ایران متعهد نگردد، نظر امام این بود که برقراری رابطه در چنین شرایطی به زیان ملت ایران است و این موضوع به حقی است که تا به امروز رهبری و دولت و ملت ایران بر حفظ آن متفق اند.
پیروان یک فرضیه نادرست سیاسی در زمان جنگ سرد معتقد بودند هیچ قدرت سومی بدون پیوستگی به یکی از بلوک شرق و غرب قادر به ادامه حیات نیست. این توهم تأثیر بسیار مخربی در بخشی از جریان روشنفکری ما در داخل کشور داشت. نامه هایی نیز در همین رابطه به امام نوشته می شد؛ در نگاه مرعوبانه آنان امکان حفظ استقلال سیاسی و مقاومت در برابر فشارهای آمریکا امری موهوم تلقی می شد طبعا صاحبان چنین دیدگاهی هر از چندی بحث رابطه را مطرح می کردند؛ ولی امام خمینی اعتمادش به خدا بود و به تواناییها و خواست عمومی ملت تکیه داشت نه به تحلیل های عناصر مرعوب و خودباخته.
تصمیم اشغال لانۀ جاسوسی هیچ نوع تصادمی با خط امام نداشت؛ زیرا چند روز قبل از آن حضرت امام در سخنرانی خود دربارۀ سیاستهای آمریکا در کشور و مسائل دولت موقت طی سخنانی تند و منطقی به سیاستهای سازشکارانه حمله کرده و نسبت به دخالت های آمریکا در ایران اعتراض کردند. پس از آن تلقی دوستان انجمن های اسلامی این بود که باید یک کار اساسی انجام داد تا انقلاب در این مرحله - که کشور بر اثر سیاستهای ناکارآمد و ضعف های دولت موقت در آستانه هرج و مرج قرار گرفته و حتی زمزمه های تجزیه طلبی نیز از گوشه و کنار به گوش می رسید - از ورطۀ انحراف، مشابه آنچه که در مشروطیت اتفاق افتاده بود، نجات پیدا کند و بر مبنای همین تحلیل حرکت اشغال لانۀ جاسوسی صورت گرفت و دقیقاً مواضع حضرت امام بلافاصله بعد از این واقعه و پیام ها و اطلاعیه های بعدی نشان می دهد که برداشت دانشجویان کاملاً درست بوده است.(ر.ک. ناگفته هایی از تاریخ انقلاب اسلامی و مواضع امام خمینی و پاسخ به پرسشها و شبهه ها، برای نسل سوم)
.
انتهای پیام /*