سرداران جمهوری اسلامی
پرهیز از دیکتاتوری
شما که از الآن می خواهید ان شاءالله در نظامْ رو به توانایی بروید و رو به قدرت بروید این جهت را باید خیلی توجه کنید که آیا دارید وقتی که قدرت پیدا می کنید، وقتی رئیس یک فوج می شوید، رئیس یک پادگان می شوید، در خودتان توجه کنید که می خواهید هدایت کنید پرسنل خودتان را؛ یا می خواهید تحمیل کنید ولو باطل باشد. یک مطلبی را که می گویید چنانچه خطایش را فهمیدید، حاضرید به اینکه بگویید من خطا کردم، اشتباه کردم؛ یا همان خطا را می خواهید تا آخر به پیش ببرید.
از مفاسدی که دیکتاتوری دارد و دیکتاتور مبتلا به آن هست این است که یک مطلبی را که القا می کند، بعدش نمی تواند، قدرت ندارد بر خودش که این مطلبی که القاکرده است اگر خلاف مصلحت است، اگر
کتابارتش از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 159
خلاف مصالح، فرض کنید، کشور خودش هم هست، خلاف مصلحت ارتش هم هست، نمی تواند که از قولش برگردد؛ می گوید: گفتم، و باید بشود! این بزرگترین دیکتاتوریهاست که انسان به آن مبتلا هست که «چیزی که گفتم باید بشود» ولو اینکه یک کشور به تباهی کشیده بشود. این دیکتاتوری هیتلر و امثال اینها از این قماش دیکتاتوری بود که وقتی مثلاً مشاهده این معنا را می کند که خطا کرده است و نباید این طور حمله را به مثلاً شوروی بکند، این را اظهار نمی کند؛ عقیده اش این است که «باید این کار بشود» «گفتم و باید بکنم». دیدید که این شخص که گفت «باید بشود» آن طور به مذلت کشیده شد.
شماها که ان شاءالله بعدها یک چهره های فعّالی برای این مملکت می شوید و یک چهره های اسلامی برای این مملکت می شوید بدانید که این چیزهایی که در نفس خودتان هست، این اوصافی که در نفس خودتان هست، اگر مهار نکنید یک وقت یک دیکتاتور از کار در می آیید. این طور نباشد که آن قدر خودتان را ببینید که هرچه می گویید همان درست است؛ و آن قدر خودبین باشید که اگر نادرستی را فهمیدید هم، حاضر به تسلیم نباشید.
انسان کامل آن است که اگر فهمید که حرفش حق است با برهان اظهار کند ومطالبش را برهانی بفهماند.(300)
24 / 11 / 59
* * *
پرهیز از حب مقام
شما که در مدارس نظام تحصیل می کنید باید این مسائل را، این مطلب را توجه داشته باشید که مبادا تحصیلات شما همه اش برای این باشد که خودتان را برسانید به مقامی. برای این باشد که آن مقام وسیله برای
کتابارتش از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 160
رشد ملت، برای استقلال ملت، برای آزادی ملت، برای حفظ حدود و ثغور ملت باشد. نه اینکه مقصد این باشد که من برسم به فرماندهی و ملت هر چه می خواهد بشود. دیکتاتورها این صفت را دارند که می خواهند خودشان برسند به یک قدرت بزرگ ولو اینکه یک ملت تباه بشود، ولو اینکه یک ارتش از بین برود. شما باید توجه کنید که این صفت دیکتاتوری در شما رشد نکند، ان شاءالله از اول هم نباشد. لکن اگر خدای نخواسته یک وقتی بود؛ رشد نکند که دیکتاتوری بدترین صفاتی است که انسان را منحط می کند از انسانیت و کشور را به تباهی
می کشد.(301)
24 / 11 / 59
* * *
تفاوت فرماندهان ارتش با گذشته
ارتش حالا مثل ارتش شاهنشاهی بود و فرماندهان هم همان فرمانده ها هستند؟! آن سپهبدها، آن سرلشکرها، آن بالا و پایینترها، اینها همان جور هستند؟! وضع زندگیشان مثل آن سپهبدهاست؟! مثل سپهبد باتمانقلیچ است حالا هم؟! منتها یک لفظی را ما تغییر داده ایم به جای دیگری، و مردم جمع شده اند یک باتمانقلیچ را بردارند، یک باتمانقلیچ دیگری جایش بگذارند؟! همان ترتیب با همان وضع و ارتش هم به همان نظام سابق است و با همان وضع سابق است و تغییری هیچ نکرده؟ یا بین این دو تغییر زیاد شده است. اگر نقیصه ای هم باشد، خودشان مشغول هستند دارند درست می کنند. پس این هم [نیست] که رؤسای فرماندهان ارتش مثل آن فرماندهان باشند. فرماندۀ ارتش حالا با فرماندۀ ارتش سابق زمین تا آسمان در طرز تفکر، در طرز عمل و در زندگی روزمَرّه اش فرق دارد.(302)
27 / 11 / 59
کتابارتش از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 161
رفتار انسانی فرماندهان
شما ملاحظه می کنید که نه نظر شما امروز به فرمانداران و فرماندهانتان مثل نظر آن اشخاصی [است که] در سابق بودند در ارتش و نه فرماندهان شما آن نظر را به شما دارند که سابق فرماندهان داشتند. فرماندهان سابق، زیردستان خودشان را مثل اسیران می انگاشتند، مثل عبید توهم می کردند و هرگز حاضر نبودند که با آنها در یک جمع خصوصی بنشینند و درد دل این عزیزان را گوش کنند تا بفهمند. فرماندهان شما حالا از سنخ خود شما هستند، در آغوش خود شما هستند، چنانچه شما هم نور چشم فرماندهانتان هستید و در آغوش آنها هستید.
اینکه همۀ توطئه ها خنثی می شود و همۀ چیزهایی که در دنیا برای ضد ما خرج می شود به باد فنا می رود، روی همین معناست که ما یک موجود ناشناخته هستیم. ... فرماندهان ارتش که به هر جا ملاحظه بکنید، ارتشیها را عبید خودشان می دانند و ارتشیها ملزم اند به اینکه آنها را هم بالا دست و بالا دست بدانند. ارتش امروز ایران این طور نیست؛ نه پرسنلشان آن پرسنل است و نه فرماندهانشان آن فرماندهان، نه نظر فرماندهان به پایینترها ـ به اصطلاح ـ نظر بالا و پایین است و نه نظر پرسنل به آنها این است که اینها یک مقامی دارند که ما نباید با آنها اصلاً صحبت کنیم.(303)
11 / 7 / 61
* * *
تحقیر نکردن پرسنل
نه آنهایی که فرماندۀ شما هستند اهل این هستند که تحقیر بکنند پرسنل خودشان را و نه شما آن هستید که تحقیر را قبول بکنید.(304)
11 / 7 / 61
* * *
کتابارتش از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 162