سرکوبگر ملت
هدف قرار دادن قلوب مجاهدین اسلام
من خوف آن دارم که ارتش ایران را با مهماتی که به قیمت قحطی و گرسنگی و بالاخره خون مردم محروم ایران به دست آورده، مجبور کند که قلوب گرم و پراحساس مجاهدین اسلام را هدف قرار دهند.(7)
22 / 7 / 52
* * *
گریختن از جنگ
در آن وقت که هجوم کردند این خارجیها به ایران قوای متفقین به ایران ـ قبل از آمدن آنها ... در تبلیغات این بود که دیگر هیچ مملکتی در مقابل مملکت ما مثلاً کذا! آن وقت ظرفا می گفتند که «آن یکی که دو نداشت»، آن عبارت از آن چیزی بود که راجع به جنگی که اینها می خواستند بکنند و حفظ بکنند سرحدات را، اعلامیۀ اول بود، دیگر دومی نداشت! آن سه ساعت طول کشیده بود! وقتی رضا شاه به یکی از صاحب منصبها گفته بود چه، گفته بود که یک ربع هم نباید طول بکشد! ما چیزی نداشتیم، آنها همه چیز داشتند. سربازها را خودم توی خیابانهای تهران دیدم که راه افتاده اند همین طور، سربازخانه ها را رها کرده اند و راه افتاده اند توی خیابانها برای اینکه سرباز نبود، ارتش نبود.(8)
11 / 8 / 57
* * *
کتابارتش از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 5
عدم کارایی حکومت نظامی
حکومت نظامی! حالا خودشان ماندند و اعلامیه هاشان! اعلام می دهند که ـ اعلامیۀ نمرۀ چند که ـ مردم دو نفر هم همراه هم، بیشتر از دو نفر نباید همراه هم در خیابانها راه بروند. در مقابل این، در همان جایی که حکومت نظامی است پانصد هزار، سیصد هزار بلکه گاهی بیشتر از اینها راه می افتند در خیابانها و شعار می دهند و هر چی دلشان می خواهد می گویند! حکومت نظامی هم شکست خورد. با شکست خوردن حکومت نظامی و مقابلۀ مشت و تانک، فهمیدند که مشت بر تانک مقدم است؛ ارادۀ ملت بر توپ و مسلسل پیشی دارد.
اینها از کودتای نظامی هم مأیوسند، ولی ذکرش را می کنند. کودتای نظامی! الآن همان کودتای نظامی است! مگر کودتای نظامی چه می کند؟ [در] کودتای نظامی یک نظامی ای می آید سرِ کار، با خشونت با مردم رفتار می کند اگر چنانچه خیلی آدم خشنی باشد؛ گاهی هم ممکن است که خشونت نداشته باشد؛ خوب، الآن در تمام ایران حکومت نظامی است، منتها در عده ای از شهرها رسماً حکومت نظامی است و در مابقی ایران به طور غیر رسم حکومت نظامی است. همان معانی نظامی بودن و مردم را از همه چیز محروم کردن ـ به خیال خودشان ـ در همۀ ایران الآن هست.(9)
12 / 8 / 57
* * *
یاغی گری نظامیان در رژیم سابق
سابقِ ایام، که مردم باز آشنای به این مسائل نبودند و نشده بودند اگر یک نظامی می آمد توی بازار و هر غلطی می خواست بکند، کسی نبود بگوید نه؛ اگر دو تا ستاره اینجای یک کسی بود دیگر وامصیبتا بود! هر جا می رفت و هر کاری می خواست بکند و هر شرارتی می خواست بکند،
کتابارتش از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 6
کسی نبود که بگوید نه.(10)
15 / 8 / 57
* * *
ارتش وابسته، ظالم به ملت
این همین طوری این اموال ایران دارد از بین می رود. و یک مقداری از آن توی جیب شاه و این شصت هزار نفری که می گویند که اَتْباعِ خورندۀ این قضیه هستند؛ یک مقدار زیادترش هم توی جیب امریکا و انگلستان؛ و گازش هم [به] شوروی می رود. و حالا مردم می خواهند ندهند این را، ارتش می گوید بدهید. ارتش اگر مستقل بود نمی گفت بدهید؛ چون وابسته است می گوید بدهید. پس ما ارتشمان، که یکی از اموری است که باید به او بگوییم، یعنی ایشان می گوید همیشه که ما استقلال داریم، استقلال داریم، و ارتش داریم و ارتش داریم، ارتش ما به این صورت است. الآن وضع ارتش ما این است...
ارتش اگر یک ارتش در خدمت مردم بود، یک ارتش مستقل بود، که ارتش بود برای ایران و تحت فرمان یک ملت ـ ملتی بود ـ و ملتی که همه چیز باید در دست او باشد، ارتش هم تحت فرمان او بود، استقلال داشت این ارتش. در مقابل ملت نمی ایستاد؛ که یک ملت اعتصاب می کند، ارتش اعتصاب را می خواهد بشکند. رؤسای ارتش فرمان می دهند و ـ عرض می کنم که ـ نخست وزیر ارتشی فرمان می دهد، و اینها هم می ریزند می زنند می کشند [سرکوب] می کنند که اعتصابات را بشکنند! اعتصاب مردم روی این است که ما استقلال می خواهیم، ما آزادی می خواهیم، ما حکومت اسلام می خواهیم. آنکه اعتصابات را می شکند، این در مقابل این خواست ملت است که او می گوید آزادی می خواهیم، آن می گوید نه نباید آزادی بشود! مقابلش است دیگر. اگر آن هم با ملت هم صدا بود که دیگر نمی آمد بشکند این اعتصاب را. این
کتابارتش از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 7
اعتصابات را که می شکنند برای این است که مخالفند با این خواست ملت. خواست ملت استقلال است، اینها با آن مخالفند.
ارتشِ خودِ مملکت با استقلال مخالف است!(11)
29 / 8 / 57
* * *
عدم صلاحیت سران ارتش طاغوت
آنهایی که ارتش را اداره می کنند و از رؤسای ارتش هستند، اگر اینها مردم صلاحیتداری بودند روزگار ما به اینجا نمی رسید.(12)
10 / 10 / 57
* * *
گشودن آتش به روی ملت
محمدرضای خائن، ارتش را با آتش گشودن روی ملت و برادران و خواهران خود ننگین کرد.(13)
9 / 11 / 57
* * *
کشتار مردم توسط لشکر گارد
دستگاه ظلم و ستم، چون خود را به حسب قانون محکوم می بیند، دست به جنایت زده و در شهرهای گرگان و گنبدکاووس به مردم شجاع مسلمان حمله کرده و کشتار نموده است؛ و در تهران لشکر گارد به طور ناگهانی به نیروی هوایی که به ملت پیوسته است حمله نموده؛ و نیروی هوایی به کمک مردم، شجاعانه آنان را شکست داده اند. من این تعرض غیرانسانی و عمل گارد را محکوم می کنم.
اینان با این برادرکشی می خواهند دست اجانب را در کشور ما باز نگه دارند و چپاولگران را به موضع خود برگردانند.
من با آنکه هنوز دستور جهاد مقدس نداده ام، و نیز مایلم تا مسالمت
کتابارتش از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 8
حفظ و قضایا موافق آرای ملت و موازین قانون عمل شود لکن نمی توانم تحمل این وحشیگریها را بکنم؛ و اخطار می کنم که اگر دست از این برادرکشی برندارند و لشکر گارد به محل خودش برنگردد و از طرف مقامات ارتشی از این تعدیات جلوگیری نشود، تصمیم آخر خود را به امید خدا می گیرم و مسئولیت آن با متجاسرین و متجاوزین است.(14)
21 / 11 / 57
* * *
ایجاد رعب برای سرکوب ملت
اگر محیط، محیط ارعاب باشد ـ چنانچه در حکومتهای طاغوتی است ـ محیط وحشت باشد، این برای ملت و خود دولت و خود ارتش بد است. و اینکه طاغوتیها محیط ارعاب ایجاد می کنند برای این است که آنها برای ملت کار نکرده اند و خودشان را از ملت جدا کرده اند، و از ملت وحشت دارند؛ از این جهت محیط را ارعاب، محیط ارعابی درست می کنند که مردم را سرکوب کنند.(15)
21 / 3 / 58
* * *
ترس از مردم
این طاغوتها که محیط رعب ایجاد می کنند برای این است که خائن هستند، می ترسند از مردم. چون می ترسند از مردم، یک محیط رعب ایجاد می کنند که مبادا مردم احقاق حق بخواهند بکنند.(16)
23 / 3 / 58
* * *
ارتش طاغوت، سرکوبگر ملت
رژیمهای طاغوتی ارتششان برای این است که مردم را اول سرکوب کنند. ارتش ایران هیچ وقت برای این نبوده است که بروند دشمنان را سرکوب
کتابارتش از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 9
کنند. این ارتشها برای سرکوب کردن شماهاست. شما هم شاید بسیاریتان یادتان باشد که متفقین وقتی که آمدند در سرحدات، زمان رضاخان، شاید بعضی تان یادتان باشد، وقتی که آمدند در سرحدات، به مجرد اینکه اینها حمله کردند آنها فرار کردند ... این را دیگر من خودم شاهد بودم، سرحد را ما شاهد نبودیم. اما از سر حد که حمله کردند تهران خالی شد. تمام صاحب منصبان از تهران رفتند طرف اصفهان. چمدانشان را پر کردند و فرار کردند. رضاخان گفته بود آخر این ارتش و این بساط چطور سه ساعت طول کشید. گفته بودند سه ساعت طول نکشید، آنها آمدند و ما رفتیم. ما برای اینکه اظهار قدرت بکنیم می گوییم سه ساعت، کی سه ساعت طول کشید؟ مسأله اینطور بود. در سر حد اینطور شد. من تهران بودم، در سر حد این قضیه واقع شده بود. سربازها در تهران از سربازخانه ها بیرون ریخته بودند و فرار کرده بودند. تو خیابانها راه می رفتند، فرار می کردند. به هم ریخت. آنها در سر حد آمدند، تهران به هم ریخت. فرار کردند صاحب منصب های ارشد، ارتشبدها و نمی دانم فرض کنید که سپهبدها؛ چمدان ها را برداشتند و سوار اتومبیل شدند رفتند طرف اصفهان که از یک طرفی مثلاً پناهگاه پیدا کنند.
ارتش برای این نبود که مقابل یک قدرت خارجی باشد، ارتش برای این بود که ماها را سرکوب کنند تا دیگران بیایند بخورند و ما نتوانیم حرف بزنیم. برای این بود. یک همچو ارتشی نمی تواند مقاومت کند در مقابل یک قدرت، بلکه نتوانست مقابله کند در مقابل شماها. البته پیوند هم شدند به ما، آنهایی که روح انسانی شان باقی بود متصل شدند به ملت، آن هم برای اینکه، می دیدند که حق با اینهاست. آنها را هم چاپیده بودند. آنها را هم خود آنها چاپیده بودند. شاید از حقوق آنها هم باز دربار یک چیزی می برد.(17)
13 / 4 / 58
کتابارتش از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 10
کشتار مردم
در رژیمهای فاسد، ارتش برای ارعاب ملت ایجاد می شود؛ و ملت هم ارتش را دشمن خودش می داند و ارتش هم ملت را. از این جهت، اینها همیشه از هم جدا هستند و بدخواه همه هستند. شاید آنهایی که مسجد می روند عوض اینکه دعا بکنند، نفرین می کنند. آنها هم که در ارتش هستند ـ ارتش رژیم فاسد ـ به جای اینکه حفاظت کنند از ملت، ملت را با تفنگ می کشند. این مال رژیم فاسدی که ایجاد ارتش برای این است که خودش می ترسد، و مردم را می ترساند که نبادا مردم بر ضدش قیام کنند.(18)
24 / 4 / 58
* * *
خشونت با ملت
ارتش را طوری بار می آورند که در مقابل ملت بایستد. ملت و ارتش در آن نظامها همیشه مقابل هم بودند. ارتش ایجاد رعب می کرده است در مردم. و مردم هم تا آنجا که می توانستند، اگر می توانستند، کارشکنی می کردند. اگر یک نفر از اینها می خواست عبور کند از یک خیابان، مثلاً محمدرضا اگر می خواست عبور کند از یک خیابانی، قبل از اینکه عبور بکند، آن خیابان و خانه های آن خیابان و اطراف آنجا توسط سازمان امنیت کنترل می شد، به طوری که خانه ها شاید بعضی از آنها خالی می شد! و اگر هم در آن یک زنی پیدا می شد! مأمور آنجا پاسداری می کردند، تا این شخص بیاید از اینجا عبور کند. این برای این است که همیشه این خوف را داشت که مبادا ملت که دشمن اوست او را ترور کند، یا آسیبی به او برساند. ارتش و سازمان امنیت و ژاندارمری، عرض می کنم که شهربانی و تمام اینها در خدمت آن رژیم طاغوتی بودند. و رژیم طاغوتی برای حفاظت خودش، افراد آنها را یک طور خاصی تربیت می کرد که با ملت به طور خشونت رفتار کنند، و آسیبی، اگر احتمال
کتابارتش از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 11
می رود، نتواند به او بزنند. همیشه این مطلب بوده است. اگر یک نظامی می رفت توی بازار، این وقتی که وارد بازار می شد، دلش می خواست که به طور حکومت با مردم رفتار کند و هیاهو راه بیندازد. مردم هم پشت به او می کردند؛ تنفر از او داشتند، از پاسبانها هم همین طور، از سازمان امنیت دیگر بدتر، برای اینکه اخیراً از همه بدتر بود. این وضع رژیم طاغوتی و ارتشی که در خدمت او باشد، و ژاندارمری و سایر قوای انتظامی که در خدمت او باشد. وضع را این طوری درست کرده بودند که همه [برای ]حفاظت شاه باشند؛ و مردم را بترسانند که مبادا یک وقت به فکر یک کسی بیفتد که مخالفتی بکند.(19)
6 / 7 / 58
* * *
مقابله با ملت
شما می دانید که سابق، بنا بر این بود که ارتش را در مقابل ملت قرار بدهند. و این نکته اش این بود که چون سران بالا خیانتکار بودند و از ملتها می ترسیدند، چون از ملت می ترسیدند، علاج را این می دیدند که باید با ملت مقابله کنند. از این جهت، قوای انتظامی را، و بالاتر قوای ساواک را در مقابل ملت قرار داده بودند برای ایجاد رعب، مردم وقتی که این لباس را می دیدند به وحشت می افتادند. وقتی اسم «ساواک» را می شنیدند وحشت می کردند. اگر یک مشکلی برای کشور پیش می آمد، مردم اگر دامن نمی زدند به آن مشکل، همراهی هم نمی کردند، بی تفاوت بودند، برای اینکه می دیدند که اینها مقابل هم هستند؛ تربیت اینطور شده است که تمام قوای انتظامی و دولتی در مقابل ملت باشد.(20)
1 / 8 / 58
* * *
کتابارتش از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 12
ظلم ارتش به ملت
برخوردهای سابق، برخوردهای دشمنی بود. ملت ما با ارتش آشتی نداشت، برای اینکه آنها را وادار می کردند به اینکه به ملت ظلم کند؛ و ملت هم وادار می شد به اینکه به آنها پشت کند.(21)
1 / 8 / 58
* * *
کتابارتش از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 13