تأثیر فرهنگ عاشورا بر هنرهای نمایشی ایران
یعقوبعلی برجی
فرهنگ عاشورا در تمام صحنههای هنر ما حضور فعال دارد؛ در صحنه ادبیات، نمایش، طراحی، خطاطی و... و در پرتو آن هنرهائی به وجود آمده است که قطعاً مخصوص شیعه و در خدمت عزاداری سیدالشهدا(ع) است مانند تعزیهخوانی، آرایش دستهجات عزاداری، درست کردن علامتها و پرچمها و بیرقها و... و از میان این امور به یکی از مهمترین و مؤثرترین آنها خواهیم پرداخت و آن عبارت است از هنرهای نمایشی در فرهنگ عاشورا. از این نوع هنرهای نمایشی مردم ما به عنوان تعزیهخوانی یاد میکنند. هنر تعزیهخوانی یکی از ثمرات شیرین و دلپذیر فرهنگ عاشورا است که در صورت تقویت و اصلاح آن میتوان از این هنر مذهبی هم در جهت سوگواری و عزاداری سالار شهیدان و هم در جهت آموزش حقایق و معارف اسلامی به نحو مطلوبی استفاده کرد. تعزیه مجموعهای است دلپذیر و شیرین، زیبا و غنی که از عناصر پرجاذبه شعر، نقالی، سخنوری، موسیقی... به خوبی استفاده مینماید و در حقیقت یکی از امکانات و وسایل مفید و مؤثر تبلیغات تشیع به حساب میآید و مکتبی است برای آموزش اصول و مبانی دینی و اخلاقی و پرورش استعدادها. و لکن با کمال تأسف یک سری نقطهضعفهای اساسی در پیکره این هنر دینی رسوخ کرده که در صورت عدم تصفیه آن، این مجموعه هنری را نه تنها از رسالت خود باز میدارد بلکه به عنوان یک عامل مخدر و منحرفکننده وانمود خواهد کرد. ما در این نوشتار ابتدا تاریخچۀ تعزیهخوانی در ایران را از نظر میگذرانیم و سپس به طرح و بررسی انظار فقیهان در باب تعزیهخوانی خواهیم پرداخت و در پایان اشکالات وارده بر آن را رسیدگی خواهیم کرد.
مجموعه مقالات کنگره بین الملی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر اولصفحه 219 تاریخچه
در مورد تاریخ پیدایش تعزیه در ایران اطلاع دقیقی در دست نیست. بیشتر کسانی که در این زمینه تحقیق کردهاند مبدأ پیدایش آن را اواخر دورۀ صفویه ذکر کردهاند. پتر. جی. چلکووسکی مینویسد:
«تعزیه... تدریجاً پس از سدهها به واسطه عوامل مختلف اجتماعی، مذهبی، فرهنگی، هنری و فلسفی پدید آمد. گفته میشود شکل رایج آن در خلال سالهای آخر دوران صفویه به وجود آمده است. تعزیه نخست در میان عوام ـ اعم از روستاها و شهرها ـ ریشه گرفت و سرانجام توجه اکثریت نخبگان مملکت را جلب کرد. این پیدایش در نقاط مختلف به صورت همزمان نبود. با این همه حتی امروز نیز در اکثر روستاها و شهرهای کوچک ایران تعزیه شکل مذهبی خودش را حفظ کرده است.»
نویسندگان و سیاحانی که در دورۀ صفویه و قاجاریه به ایران آمدهاند و شرح مسافرت و دیدنیهای خود را نگاشتهاند مطالب بسیار جالب و خواندنی در مورد مراسم تعزیهخوانی، سینهزنی و... نوشتهاند. سرهنگ گاسپال دروویل که در سال 1200 شمسی به تهران آمده در سفرنامۀ خود درباره تعزیه مینویسد:
فاجعه قتل امام حسین(ع) سوژۀ تشریفات و مراسم عزاداری خاصی است و اشک پیروان علی را روان میسازد. پیش از ظهر روز اول ماه محرم صحنههای مختلف فاجعه مزبور و روز دهم شهادت جانگداز حسین نمایش داده میشود این صحنههای مهیج در کوچه و بازار و میدانهای بزرگ و منازل دولتمندان نمایش داده میشود. نمایش در حضور شاه با تشریفات بیشتری همراه است. اما مهمترین مرحله نمایش روز دهم ماه محرم بر صحنه میآید. در آن روز یکی از درباریان که ایفای نقش حسینبنعلی(ع) به وی محول شده است با سوارانی به تعداد همراهان حسین به هنگام عزیمت به کوفه به میدان میآید. ناگهان عبیدالله زیاد در رأس چندین هزار سرباز سر میرسد. اما امام حسین از تسلیم و بیعت سرباز میزند و با وجود همراهان معدود خویش با شجاعت و شهامت بینظیر به جنگ ادامه میدهد. من از دیدن این صحنۀ جانگداز که چیزی از واقعیت کم نداشت به حیرت افتادم، حیرت من وقتی فزونتر شد که دیدم پس از پایان نمایش از چهار هزار تن سوار که بدون رعایت نظم و احتیاط به جان هم افتاده بودند حتی یک تن نیز زخمی نشده است مراسم تعزیه در میان قبایل و طوائف مختلف با تغییرات کم و بیش زیادی انجام میگیرد ولی در هر حال اساس آن یکی است.»
مجموعه مقالات کنگره بین الملی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر اولصفحه 220 اوژن فلاندن که در سال 1228 شمسی شاهد برگزاری مراسم تعزیه در ایران بوده مینویسد:
«منظرهای که بیشتر مرا جلب کرد، جنگی بود که میان پیروان خاندان حسین و لشگر یزید اتفاق افتاد و این منظره چنان اثر میکرد که انسان به شک میافتاد که نکند حقیقی باشد. جنگجویان پیوسته بر شدت حرکات خود افزوده کوشش و مجاهدت را بجایی میرساندند که باید طرف کشته شود.»
در دورۀ سلسله قاجاریه، تعزیهخوانی هم از نظر محتوی و هم از نظر کیفیت و هم از نظر نحوه برگزاری محل آن به اوج تکامل رسید. کنت گوبینو مینویسد:
«مشهورترین این نمایشها در ماه محرم اجرا میشود و موضوع آن قتل فرزند علی و خانوادهاش در صحرای کربلا است. این نمایش که تعزیه نام دارد ده روز طول میکشد و هر روز سه، چهار ساعت اجرا میشود.»
مهمترین تکیهای که در دوره قاجاریه در آن نمایش تعزیه اجرا میشد، تکیه دولت بود که در سال 1248 شمسی به دستور ناصرالدین شاه و مباشرت دوستعلیخان مشیرالممالک با گنجایش 20 هزار نفر و صرف معادل 150 هزار تومان ساخته شد. بعد از ناصرالدین شاه تکیه دولت و تعزیهخوانی به کلی ممنوع شد و با رواج رادیو و تلویزیون و سینما و پدیدار گشتن انواع سرگرمیهای مدرن شبیهخوانی برای ادامه حیات خود به روستاهای کشور پناه برد.
نظر فقها در باب تعزیهخوانی
غالب فقیهان در برخورد با تعزیهخوانی سیاست مدارا در پیش گرفته و با ذکر یک سری شرایط و قیود اجرای آن را مجاز شمردهاند. مرحوم میرزای قمی، شیخ جعفر کاشفالغطاء، میرزای نائینی، و... طرفدار این دیدگاه هستند.
مرحوم میرزای نائینی مینویسد:
الثالثه: الظاهر عدم الأشکال فی جواز التشبیهات و التمثیلات التی جرت عادة الشیعة الإمامیه باتخاذها لإقامة العزاء و البکاء و الابطاء منذ قرون و ان تضمنت لبس الرجال ملابس النساء علی الاقوی لکنّا فانّا و ان کنّا متشکلین سابقاً فی جواز و قیدنا جواز التمثیل فی الفتوی الصادرة منا قبل اربع سنوات لکنّا لاراجعنا المسألة ثانیاً اتضح عندنا ان المحرم من تشبیه الرجل بالمرأة هو ما کان خروجاً عن زیّ الرجال رأساً و اخذاً بَزیّ النساء دونما اذا تلبّس بملابسها مقداراً منالزمان بلاتبدیل
مجموعه مقالات کنگره بین الملی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر اولصفحه 221 لزّیه کما هوالحال فی هذه التشبیهات و فیه استدرکنا ذالک اخیراً فی حواشینا علی العروة الوثقی. نعم یلزم ننزیها ایضاً من المحرمات الشرعّیة و ان کانت علی فرض وقوعها لاتسری حرمتها الی التشبیه کما تقدم.»
ظاهر این است که هیچ اشکالی در جواز تشبّهات و تمثّلات که چند قرن است میان شیعیان به منظور بهپاداشتن عزای سیدالشهداء(ع) و گریاندن و تباکی بر آن حضرت رایج شده، وجود ندارد گرچه متضمن پوشیدن مردان لباس زنان باشد. علیالاقوی. گرچه ما پیش از این در جواز آن اشکال داشتیم و در فتوائی که چهار سال پیش صادر نمودیم حکم به جواز را مقید ساختیم و لکن چون دوباره به ادله مراجعه نمودیم بر ما آشکار شد که روایات دال بر حرمت تشبّه مرد به زن، موردی را شامل میشود که مرد از زِیّ مردان بیرون آمده و زِیّ زنانه پیدا نماید، نه اینکه صرفاً در مدت اندکی بدون هیچ تبدلّ در زِیّ و رفتار لباس زنانه به تن نماید چنانکه در اینگونه شبیهخوانیها وجود دارد. و این حکم را اخیراً در حواشی خود بر عروةالوثقی استدراک نمودیم، آری پاک کردن تعزیهخوانی را از محرمات شرعی لازم میدانیم گرچه در صورت ارتکاب حرام، حرمت آن به اصل شبیهخوانی، سرایت نمینماید.
پس از آنکه این فتوای محکم و متین از طرف مرحوم میرزای نائینی صادر گردید به محضر بقیه علما و مراجع عرضه شد و هر کدام نظر خود مبنی بر جواز تعزیهخوانی را ذیل آن مرقوم فرمودند از جمله کسانی که فتوای فوق را مورد تأیید قرار دانند عبارتند از محسن طباطبائی حکیم، سید محمود حسینی شاهرودی، محمد حسین آل کاشف الغطاء، سیدابوالقاسم موسوی خوئی و... حضرت امام خمینی(ره) نیز در پاسخ استفتایی که از محضر مبارکشان در باب شبیهخوانی شده مرقوم فرمودهاند:
«شبیهخوانی اگر مشتمل بر محرّمات و موجب وهن مذهب نباشد مانع ندارد اگرچه روضهخوانی بهتر است و عزاداری برای سید مظلومان از افضل قربات است.»
در مقابل تعدادی از علما به خاطر مشتمل بودن تعزیهخوانیهای متعارف بر یک سری اشکالات شرعی با اجرای این گونه نمایشها به مخالفت برخاستند نظیر شیخ جعفر شوشتری و شیخ هادی نجمآبادی که از ناصرالدین شاه تقاضا کردند که شبیهخوانی را موقوف نماید و شاید مخالفتهای این دسته از علماء باعث شد که امیرکبیر صدراعظم شاه از اجرای تعزیهخوانی جلوگیری نماید. بعضی از نویسندگان معاصر این حرکت امیرکبیر را یک حرکت اصلاحی و خرافاتزدایانه
مجموعه مقالات کنگره بین الملی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر اولصفحه 222 معرفی نمودهاند. جناب آقای هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور محترم مینویسد:
«امیر کبیر با بعضی از مظاهر عزاداری که مناسب با روح اسلام هم نیست مخالفت کرد... و یا با خرافات دیگر که مانند ننگ و عار دین است مبارزه کرد... و نیز درصدد بود که وضع روضهخوانی و تعزیهداری را به صورت آبرومند و دنیاپسندی در آورد.»
اشکالات وارده بر تعزیهخوانی
نقاط ضعف و اشکالات وارده بر تعزیهخوانی را به دو قسمت میتوان تقسیم نمود:
الف ـ نحوه اجرا و شکل ظاهری
اشکالات گوناگونی بر نحوه اجرا و شکل ظاهری این نوع نمایشها گرفته شده که بخشی از آنها وارد و لکن عمده اشکالات غیر وارد هستند که در این قسمت به بررسی آنها میپردازیم.
1ـ اشکال تشبّه مردان به زنان و بالعکس
زیرا در این گونه نمایشها مردان در نقش زنان ایفأ نقش مینمایند. این اشکال اختصاص به تعزیهخوانیها ندارد و در هر نمایشی ممکن است اتفاق بیافتد لذا لازم است تأمل بیشتری پیرامون آن انجام پذیرد و بررسی شود که از نظر فقهی تشبّه مردان به زنان و بالعکس چه حکمی دارد؟ و آیا اگر مردان در لباس زنان و بالعکس ایفاء نقش نمایند از مصادیق تشبه محسوب میگردد یا نه؟
انظار فقیهان در باب تشبّه:
مسأله فوق از زمان مرحوم محقق صاحب شرایع در کتابهای فقهی راه یافته مرحوم محقق بحث را تحت عنوان «تزیینالرجال بما یحرم علیه» (آرایش مرد با چیزی که بر او حرام است) مطرح نموده و فقیهان دیگر نظیر علامه حلی، شهید اول و... از محقق متأثر شده و مسأله را با همین عنوان مطرح نمودهاند. ظاهر عبارت فوق دلالت بر حرمت آرایش مرد با طلا و حریر و سایر اموری که بر مردان حرام است، مینماید و لکن محقق کرکی در جامعالمقاصد و شهید ثانی در مسالک الاحکام و روضة البهیة آن را به گونهای تفسیر نمودهاند که شامل پوشیدن هر یک از زن و مرد لباس مخصوص دیگری را نیز میشود.
مرحوم محقق کرکی مینویسد:
«کما لو لبس کل منها زینة الآخر»
مانند اینکه هر یک از زن و مرد زینت دیگری را بپوشد.
و شهید ثانی با صراحت بیشتری مسأله را مطرح کرده و مینویسد:
مجموعه مقالات کنگره بین الملی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر اولصفحه 223 «کلبس الرجل السوار و الخلخال و الثیاب المختصه بها عادة و یختلف ذالک باختلاف الأزمان والأصناع... و کلبس المرأة ما یختص بالرجل کالمنطقه و العمامة»
مانند اینکه مرد النگو، خلخال و لباسهائی که بطور عادی مخصوص زنان است بپوشد و این به اختلاف زمانها و مکانها مختلف میشود و مانند پوشیدن زن لباس مخصوص به مرد را مانند کمربند و عمامه. فقیهان پس از این دو محقق فرزانه تفسیر فوق را پسندیده و فتوا به حرمت پوشیدن هر یک از زن و مرد، لباس مختص به دیگری را دادهاند.
نظر دیگری نیز در این مسأله وجود دارد که در میان فقیهان معاصر شهرت به سزائی پیدا نموده و آن عبارت است از عدم حرمت تشبّه و پوشیدن هر یک از زن و مرد لباس مخصوص به دیگری را. ظاهراً اولین کسی که به ادله حرمت تشبّه خدشه وارد نموده مرحوم مقدس اردبیلی است، وی مینویسد:
«و لعّل دلیله الأجماع و انه نوع غش و هو محرم والاجماع غیر ظاهر فیما قیل و کذا کونه غشّاً و هو ظاهرٌ»
شاید دلیل حرمت تشبه اجماع باشد و اینکه آن نوعی غش است و غش حرام است اجماع که ظهوری در حرمت تشبه ندارد و نیز غش بودن هم ظهوری در مسأله ندارد. مرحوم مقدس اردبیلی اشارهای به روایاتی که در باب تشبّه وارد شده نکرده است و شاید به نظر ایشان روایات به خاطر ضعف سند قابل استدلال نمیباشند مرحوم شیخ یوسف بحرانی، شیخ انصاری، سید طباطبائی یزدی، حکیم، خوئی، شاهرودیو... از طرفداران این دیدگاه محسوب میگردند.
در میان فقیهان اهل سنت نیز همین دو نظر وجود دارد و لکن نظر غالب در میان آنان حرمت تشبه مردان به زنان و بالعکس است. ابنحجر مکی رستمی پس از آنکه تشبه را در شمار کبائر آورده مینویسد:
«عد هذا من الکبائر واضح لما عرفت من هذه الاحادث الصحیحه و ما فیها من الوعید الشدید. و الذی رأیته لأئمتنا ان ذلک التشبه فیه قولان احدهما انه حرام و صححه النودی بل صویه و ثانیهما انه مکروه و صححه الرافعی فی موضع»
تشبه را از کبائر شمردن روشن است بخاطر آنچه شناختی، از دلالت احادیث صحیح بر حرمت و آنچه در آن روایات بود از وعید شدید. به نظر میرسد رهبران ما در باب تشبّه دو قول دارند یکی
مجموعه مقالات کنگره بین الملی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر اولصفحه 224 اینکه تشبّه حرام است این نظر را نودی تصحیح کرده و صواب شمرده است و دوم اینکه آن مکروه است و این را رافعی در موضعی تصحیح نموده است.
ادله قائلین به حرمت
فقیهانی که به حرمت تشبه فتوا دادهاند به دلائلی تمسک نمودهاند مهمترین دلیل آنها سه دسته از روایات است:
دسته اول: روایاتی که به طور مطلق بر حرمت تشبه هر یک از زن و مرد به یکدیگر تصریح دارند که مهترین آنها این حدیث نبوی است:
عن عمرو بن شمر عن جابر عن ابیجعفر(ع) قال: قال رسولالله:
«لعن الله... المتشبهین من الرجال بالنساء و المتشبهات من النساء بالرجال»
پیامبر گرامی اسلام(ص) میفرماید:
خدا لعنت نماید... مردانی را که خود را شبیه زنان نمایند و زنانی را که خود را شبیه مردان گردانند.
روایت از ناحیه سند ضعیف است زیرا در سند عمروبن شمر واقع شده که رجالشناسان مانند نجاشی او را به شدت تضعیف کردهاند و اینکه بعضی گفتهاند قصور سند با فتوای مشهور جبران میشود تمام نیست زیرا فتوای مشهور مطابق با روایت نیست و این در قسمت دلالت روایت بیشتر روشن خواهد شد.
تعدادی از فقها در دلالت روایت بر مدعی خدشه نمودهاند از آن جمله شیخ یوسف بحرانی در الحدائق، محمد جواد حسینی عاملی در مفتاحالکرامه، شیخ انصاری در مکاسب و ابوالقاسم خوئی در مصباحالفقیه میباشند.
«لقم قدورد فی بعض الأخبار لعن المتشبهین بالنساء و لعن المتشبهات بالرجال الاّ ان الظاهر منها باعتبار حمل بعضها علی بعض انما هو لاباعتبار التأنث و عدمه لاعتبار اللبس و الزی»
آری در بعضی اخبار مردانی که خود را شبیه زنان میسازند و نیز زنانی که خود را متشبّه به مردان میگردانند لعن شدهاند جز آنکه ظاهر آن اخبار ـ در مقام جمعبندی و حمل بعض بر بعض ـ این است که این لعن بخاطر تأنث و عدم آن میباشد و نه بخاطر پوشش تنها یا زیّ و رفتار فقط.
مرحوم شیخ انصاری نیز همین ادعا را کرده و برای اثبات مدعای خود سه روایت نقل نموده که در آن روایات امامان(علیهمالسلام) کلام پیامبر را در موارد مساحقه و لواط تطبیق نمودهاند بویژه روایت ابیخدیجه که منحصر میکند که سخن پیامبر را به اینگونه موارد.
مجموعه مقالات کنگره بین الملی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر اولصفحه 225 «عن ابی خدیجه عن ابیعبدالله قال: لعن رسولالله المتشبهین منالرجال بالنساء و المتشبهات من النساء بالرجال و هم المخنثون و اللّاتی ینکحن بعضهن بعضاً»
امام صادق(ع) میفرماید: پیامبر گرامی اسلام(ص) مردانی را که خود را شبیه زنان و زنانی که خود را شبیه مردان گردانند لعنت نموده و آنان عبارتند از مردانی که ملوط واقع میگردند و زنانی که مساحقه میکنند.
تعدادی از فقهاء همانند مرحوم ایروانی، سید محمد کاظم یزدی با اینکه حصر وارده در روایت ابی خدیجه را میپذیرند با این وصف سعی میکنند آن را به گونهای توجیه نمایند که با حمل نبوی بر معنای عامش منافاتی نداشته باشد لذا سید یزدی مینویسد:
«و قوله فی روایة خدیجه «همالمخنثون...» و ان کان ظاهراً فیالحصر الّا انه یمکن من باب ذکر الفرد الأعلی مع امکان دعوی تعدد النبوی ففی احدهما ارادة خصوص هذاالمعنی و فی الآخر الاعم فتأمل»
روایت ابیخدیجه که میفرماید: آنان مخنثان هستند گرچه سخن پیامبر را منحصر به این معنی میکند. جز آنکه امکان دارد ذکر این گروه از باب ذکر فرد اعلی باشد. افزون بر اینکه امکان ادعای تعدد نبوی نیز وجود دارد که در یکی تنها این معنا (تخنث) اراده شده و در دیگری معنای عام تشبّه اراده شده باشد.
مرحوم آیةالله خوانساری نیز از طریق تعدد روایت خواسته عموم نبوی را حفظ نماید، امّا آنچه این بزرگواران در باب تعدد روایت فرمودهاند ادعائی بیش نیست و افزون بر اینکه خلاف ظاهر نیز هست زیرا ظاهر این است که امام صادق و امام باقر به یک روایت نظر داشتهاند. سید محمد کاظم طباطبائی یزدی و آیةالله خوئیتفسیر دیگری از روایت نبوی دارند که بخاطر اختصار از نقل آن صرفنظر مینمائیم. تا اینجا روشن شد که روایت نبوی دلالتی بر حرمت تشبّه به معنای مورد نظر ندارد بلکه منظور از تشبه در روایت نبوی ملوط واقع گردیدن مردان و مساحقه زنان میباشد به قرینه روایت ابیخدیجه.
دسته دوم از روایات روایاتی است که دلالت بر حرمت تشبه به معنای مورد نظر ما دارد. و دلالت بر حرمت تشبه در خصوص لباس مینماید. در این زمینه دو روایت نقل شده.
1ـ روایت سماعه عن ابیعبدالله فیالرجال یجر ثیابه قال انی لأکره ان یتشبه بالنساء»
امام صادق(ع) در مورد مردی که جامهاش از بلندی بر زمین کشیده میشد فرمود من از تشبه
مجموعه مقالات کنگره بین الملی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر اولصفحه 226 به زنان کراهت دارم.
2ـ عن ابیعبدالله(ع) عن آبائه(ع) قال کان رسولالله(ص) یزجر الرجل ان یتشبه بالنساء و ینهی المرأة ان تتشبه بالرجال فی لباسها.
پیامبر گرامی اسلام(ص) مردان را از تشبه به زنان و زنان را از تشبه به مردان در لباس نهی مینمود.
بررسی:
این دو روایت از نظر سند مرسله هستند و قابل استدلال نمیباشند و از نظر دلالت بر حرمت نیز مورد مناقشه واقع شدهاند خصوصاً روایت اولی به قرینه مورد دلالت دارد که منظور از کراهت وارده در روایت همان کراهت اصطلاحی است و آن قرینه این است که ما از خارج میدانیم که (جر الثّوب ـ کشیده شدن جامه به زمین) از محرمات شرعی نمیباشد.
دسته سوم: تعدادی از فقیهان به روایات شهرتنیز برای اثبات حرمت تشبه استدلال کردهاند به این تقریب که پوشیدن لباس زنان موجب اشتهار مردان است و در روایات از پوشیدن هر لباسی که موجب شهرت باشد نهی شده.
بررسی:
در این باب فقط یک روایت صحیح وجود دارد و آن روایت «ابیایوب الخزاز» است از امام صادق که آن حضرت فرمودند
«ان الله یبغض شهرة اللباس»
خدای متعال لباس شهرت را دشمن دارد
و این روایت هیچ دلالتی بر حرمت تشبه ندارد زیرا این روایت میگوید لباس شهرت مبغوض است و اگر پوشیدن لباس زنان موجب شهرت مردان یا پوشیدن لباس مردان موجب شهرت زنان میگردد در این صورت حرمت از باب شهرت خواهد بود نه از باب تشبّه در نتیجه عنوان تشبه خودش از عناوین حرام نخواهد بود بلکه تحقق شهرت خواهد بود که از عناوین حرام است.
تاکنون ثابت گردید که تشبه از عناوین محرم شرعی نیست بنابراین بر پوشیدن مردان لباس زنان را و بالعکس در نمایشها و تعزیهخوانیها فرضاً عنوان تشبه صادق باشد، حرام نخواهد بود، مرحوم آیةالله خوئی(ره) مینویسد:
«و قد تجلی مما ذکرناه انه لاشک فی جواز لبس الرجال لباس المرأة لإظهار الحزن و تجسم
مجموعه مقالات کنگره بین الملی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر اولصفحه 227 قضیّة الطّف و اقامة التعزیة سید شباب اهل الجنة(ع) و توهم حرمته لأخبار النهی عن التشبه ناشی من الوساوس الشیطانیه فانک قد عرفت عدم دلالتها علی حرمة التشبیه»
از گذشته معلوم گشت که در جواز لبس مردان لباس زنان را برای اظهار حزن و تجسّم قضیه کربلا و اقامه تعزیه برای سید جوانان بهشت شکی نمیباشد و توهم حرمت آن بخاطر نهی از تشبه که در روایات آمده ناشی از وسوسههای شیطانی است زیرا عدم دلالت آنها بر حرمت پیشتر شناختی. افزون بر آنکه بر فرض تسلیم و قبول دلالت ادله حرمت تشبه بر آن هیچ دلالتی بر ممنوع بودن ایفاء نقش جنس مخالف در نمایشها نمینماید. و این قبیل ایفاء نقشها از مصادیق تشبه محسوب نمیگردد زیرا تشبّه از مفاهیم عرفی است و از نظر عرفی در جائی این عنوان صادق است که مردان بر خلاف متعارف زمان خود و بدون هیچ داعی و انگیزه عقلانی شکل و شمایل زنانه به خود گرفته و لباس مخصوص زنان را بپوشند و یا زنان لباسهای ویژه مردان را به تن کرده و به شکل و شمایل آنان خود را درآورده و این عمل را زیّ و روش زندگی خود قرار دهند. حضرت آیةالله خوئی به همین معنائی که عرض شد در تفسیر تشبّه تصریح دارند و مرحوم نائینی نیز به مطلب اشاره نموده مینویسد:
«ان المحرم من تشبیه الرجال بالمرأة هو ما کان خروجا عن زیّ الرجال رأساً و اخذاً بزیّ النساء دونما اذا تلبس بملابسها مقداراً من الزمان بلا تبدیل لزیّه کما هو الحال فی هذه التشبهات»
آنچه از تشبیه مرد به زن حرام است موردی است که مرد از زِیّ مردان بیرون آمده و زیّ زنانه به خود گیرد نه اینکه صرفاً در مدت اندکی از زمان بدون هیچگونه تبدّل در زیّ، لباس زنان را به تن نماید. چنانکه در این نوع شبیهخوانیها وجود دارد.
اشکال تشبه به امامان معصوم و دشمنان آنان
یکی دیگر از اشکالات وارده بر تعزیهخوانیها این است که در این نوع نمایشها عدهای از افراد عادی در نقش امام حسین(ع) امام سجاد و... و عدهای در نقش شمر و عمر سعد و... بازی مینمایند و این امور از نظر شرعی ممنوع است.
این اشکال در سایر هنرهای نمایشی نیز مطرح است بنابراین لازم است حکم آن از دیدگاه فقهی مورد بررسی قرار گیرد. مسأله فوق از زمان قاجاریه که تعزیهخوانی در ایران شهرت و رواج پیدا نمود به کتابهای فقهی راه پیدا کرد و تعدادی از فقیهان نامدار شیعه به ابراز عقیده در پیرامون آن پرداختند. شایان ذکر است که اکثر فقیهان که مسأله را مطرح ساختهاند در مقام دفاع از آن بر آمده و به جواز اینگونه تشبّهها فتوا دادهاند.
مجموعه مقالات کنگره بین الملی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر اولصفحه 228 مرحوم میرزای قمی(ره) در پاسخ این سؤال که: آیا جایز است در ایام عاشورا تشبیه به صورت امام یا دشمنان اهلبیت به جهت گریانیدن مردم؟ مینویسد:
«در تشبیه به معصوم و نیکان راه منعی در نظر نیست و عمومات رجحان بکاء و ابکاء و تباکی بر سیدالشهداء و تابعان ایشان بر آن دلالت دارد و شکی نیست که اعانت بر برّ است»
مرحوم شیخ محمدحسین آل کاشف الغطاء مینویسد:
«مباح فی ذاته و ان کان بتشبیه الادنی بالاعلی و السافل بالسامی و الشریف بالعامی و ذی المیزه بالعادی»
تشبه به امامان (علیهمالسلام) ذاتاً مباح است، اگر چه از نوع تشبیه پست به عالی و شریف به عامی و افراد صاحب امتیاز به افراد عادی باشد.
از جمله فقیهانی که بطور صریح در این موضوع ابراز عقیده نموده مرحوم حضرت آیةالله خوئی(ره) است که ذیلاً سؤال و پاسخ را نقل مینمائیم:
«هل یجوز عمل اخراج فیلم تاریخی عن النبی(ص) و عن الأئمه و ما الحکم بالنسبه الی اظهارهم فیالممثلین؟ هل لایّ ممثل ان یمثل دورهم، ام ینبغی ان یکون مؤمناً؟ و ماالحکم فی اظهار الطاهرین غیرالمعصومین کالعباس و سلمان و ابیطالب و غیرهم و ماالحکم فی اظهار الأنبیأ السّابقین کذالک؟
ج: المناط فیالجمیع واحد والحکم سوی و هو الجواز و لا بأس اذا لم یکن العمل هتکاً و لا مؤدیاً یوماً الی هتکهم و هتک اولیاء الدین، فاذا کان هذالشرط مضموناً فانه یجوز»
«آیا جایز است تهیه فیلم تاریخی از پیامبر(ص) و ائمه(ع)؟ و بازی نمودن در نقش آنان چه حکمی دارد؟ آیا هر کس میتواند در نقش آنان بازی نماید یا اینکه باید مؤمن باشد؟ و نیز بازی کردن در نقش انسانهای پاک غیر از معصومان نظیر عباس، سلمان و ابیطالب و غیر آنان چه حکمی دارد؟ و نیز بازی کردن در نقش پیامبران گذشته چگونه است؟ پاسخ: در همه مناط یکی است. همه در حکم به جواز مساوی هستند. و اگر این اعمال هتک آنان و یا موجب هتک نگردد باکی در آن نیست. در صورت تضمین این شرط این نمایشها جایز است.
مرحوم شیخ جعفر کاشف الغطاء و سید علی یزدی نیز از جمله فقیهانی هستند که بر جواز تشبّه به امامان و اعداء آنان تصریح کردهاند. علاوه حکم به جواز را از فتوای آن دسته از فقیهانی که بطور کلی حکم به جواز شبیهخوانی دادهاند، میتوان به دست آورد، زیرا تشبه به امامان و دشمنان آنان
مجموعه مقالات کنگره بین الملی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر اولصفحه 229 از ارکان مهم شبیهخوانیهای متعارف است و حکم به جواز شبیهخوانی در حقیقت امضاء اینگونه تشبّهها نیز میباشد.
دلائل حکم به جواز تشبّه به امامان(ع) و دشمنان آنان
برای حکم به جواز به دلائل ذیل میتوان تمسک جست:
1ـ عمومات وارده در ثواب عزاداری سیدالشهداء زیرا بدون شک تعزیهخوانی به منظور عزاداری انجام میگیرد.
2ـ تمسک به عمومات اعانت بر بـِرّ و تقوی زیرا این تعزیهخوانیها با اهداف مقدسی انجام میگیرد و تحت عنوان اعانت بر تقوا قرار میگیرد.
3ـ نمونههای فراوانی در قرآن و سنت از تشبه عالی به سافل و بالعکس نقل شد که میتواند مؤید بر جواز این قبیل تشبهها باشد.
مرحوم میرزای قمی مینویسد:
«با وجود آنکه میگوئیم در اخبار و السنۀ اخبار تشبیه امیرالمؤمنین(ع) به شیری که حیوان است و سیدالشهداء به گوسفندی که سر آن را ببرند و نیکان و متقیان را بعزالمحجلین که امیرالمؤمنین قائد آنهاست، بسیار است پس چرا تشبیه ایشان به صورت شیعهای از شیعیان و محبی از محبان ایشان جایز نباشد و این هتک حرمت باشد.»
به نمونههای دیگر از این قبیل تشبّهها مرحوم سید علی یزدی اشاره نموده و نوشته است:
«در اخبار است تصویر دو ملک به صورت بشر در زمان حضرت داوود و آمدن به خدمت آن بزرگوار و تصویر جبرئیل در نزد حضرت مریم به صورت بشر و تصویر جبرئیل نزد حضرت ختمی مرتبت به صورت مصیه کلبی. تشبیه خدای متعال حضرت عیسی بن مریم(ع) را به جوانی از یهود، تشبیه حضرت امیر(ع) در حرب احیاناً به بعض اصحاب و...»
در این نمونههائی که ذکر گردید هم از نوع تشبیه عالی به سافل وجود دارد و هم از نوع تشبیه سافل به عالی و دالّ بر جواز هر دو نوع تشبیه است. و لکن در اصل صدق عنوان تشبیه بر بسیاری از این موارد اشکال است بویژه مثالهائی که مرحوم قمی زدند.
4ـ اصل اباحة: در اصول ثابت شده نسبت به عملی که دلیل خاصی دال بر حرمت ندارد و از مصادیق شک در تکلیف محسوب میگردد وظیفه اجرای برداشت است و مورد ما از مصادیق روشن آن مسأله است زیرا نه تنها دلیلی بر منع دلالت نمیکند بلکه دلائل و فوایداتی دال بر جواز نیز وجود
مجموعه مقالات کنگره بین الملی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر اولصفحه 230 دارد و ادله قبلی اگر دال بر جواز نباشد حداقل مؤید جواز خواهند بود.
دلائل حرمت تشبه به امامان و دشمنان آنان
1ـ این قبیل تشبّهها بدعت است:
این مسأله از مسائلی است که از اواخر سلسله صفویه میان شیعیان رایج گشته و هیچ دلیل خاصی بر جواز آن دلالت ندارد، لذا انجام آن بدعت در دین محسوب میگردد و حرمت بدعت مورد قبول و توافق همه فرق اسلامی است.
نقد و بررسی:
این شبهه بر اساس دیدگاه افراطی در باب بدعت در دین طرح شده. طبق این دیدگاه هر پدیدۀ نوی که پس از رحلت پیامبر گرامی اسلام(ص) پدید آمده بدعت و حرام خواهد بود و ما در مجله فقه شماره1 مقالهای تحت عنوان بدعت در فقه اسلامی نوشتهایم و در آنجا این دیدگاه را به نقد کشیده و ثابت نمودهایم که کارهای نوی که داخل در اطلاق یا عموم و فحوای ادله شرعی قرار دارند مشمول ادله حرمت بدعتگذاری در دین نمیباشند و پیش از این ثابت کردیم که این قبیل نمایشها تحت عمومات عزاداری برای سیدالشهدأ و نیز عناوین برّ و تقوی داخل میباشند.
مرحوم شیخ جعفر کاشف الغطاء مینویسد:
«و اما بعض الأعمال الخاصه الراجعه الی الشرع و لا دلیل علیها بالخصوص فلا تخلوا بین ان تدخل فی عموم و یقصد بالأتیان بها الموافقه من جهته لا من جهت الخصوصیة. و کما یصنع فی مقام تعزیة الحسین من دق طبل اعلام او ضرب نحاس و تشابیه صور و لطم علی الحدود و الصدور لیکثر البطاء و العویل و ان کان فی تشبیه الحسین او رأسه او الزهراء و علیبنالحسین مطلقا او باقی النساء فی محافل الرجال و تشبیه بعض المؤمنین بیزید او الشمر و دقالطبل و بعض آلات اللهو و ان لم یکن الفرض ذالک و کذا مطلق التشبیه شبهه و الترک اولی و جمیع ما ذکر و ما شابهه إن قصد به الخصوصیة کان تشریعاً و ان لو خط فیه الرجحانیه من جهة العموم فلا بأس به»
اما بعضی اعمال خاص که به دین بر میگردد و دلیل خاصی بر جواز آنها دلالت ندارد در صورتی که تحت عنوان عام داخل گردند و غرض از انجام آنها از جهت موافقت با آن عمومات باشد نه جهت خصوصیت... نظیر کارهائی که در عزاداری سیدالشهداء(ع) انجام میگیرد مانند نواختن طبل و سنج، نمایشها، سیلی به صورت و سینه زدنها که به منظور گریه بیشتر انجام میگیرد و... گرچه نمایشها در تشبیه امام حسین(ع) یا سر آن حضرت یا تشبیه حضرت زهرا(س) و امام سجاد و
مجموعه مقالات کنگره بین الملی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر اولصفحه 231 یا زنان دیگر در محفل مردان باشد یا تشبیه بعض مؤمنان به یزید و شمر باشد و همراه با نواختن طبل و بعض آلات لهو انجام پذیرد همه این امور جایز است. و اگر غرض از انجام این امور و نیز مطلق تشبیه و امثال آن از جهت موافقت با عمومات نباشد ترکش اولی خواهد بود. همه این امور که ذکر شد و مشابه آنها اگر به قصد خصوصیت باشد تشریع خواهد بود و اگر ملاحظه شود رحجان آن از جهت عموم مانعی نخواهد داشت.
2ـ تشبه افراد عادی به امامان معصوم(ع) و بازی در نقش آنان موجب هتک حرمت اولیاء دین است و موجب پائین آوردن شخصیت امامان تا سر حد افراد معمولی است و هتک حرمت آنان به نص کتاب و سنت حرام است.
مرحوم میرزای قمی در پاسخ این شبهه مینویسد:
«گاه است که توهم شود که این موجب هتک حرمت بزرگان دین است. این توهم فاسد است زیرا که مراد تشبیه نفس به نفس و شخص به شخص نیست بلکه تشبیه صورت و زی و لباس است محض از برای تذکره احوال ایشان.»
3ـ در خصوص تشبه به دشمنان دین اشکال دیگری نیز مطرح است و آن این است که در نصوص از تشبه به آنان منع شده است.
مرحوم سید علی یزدی در پاسخ این شبهه نوشته:
«نهی از تشبیه نه در مجرد هیئت و صورت است بلکه مراد تشبّه در اعمال و افعال است که تشبّه خود را از آنان و عداد آنان قرار دهد و یا مراد از تشبه مودت و رفاقت و تزئین طریقه و استحسان رویه آنهاست و بر تقدیر تسلیم گوئیم نسبت میان این خبر و عمومات ابکاء، عموم من وجه است و ترجیح از برای ثانی است با اعتضاد به اصل پس حق جواز است به مقتضای اصل.»
در خصوص تشبه به مجوس روایتی است که توجیه فوق نمیتواند در آن پیاده شود:
روی الصدُق باسناده عن اسماعیل بن مسلم عن الصادق(ع)
انه قال(ع): «اوحیالله الی نبیّ من انبیائه قل للمؤمنین لایلبسوا ملابس اعدائی... فتکونوا اعدائی کما هم اعدائی»
خداوند به پیامبری از پیامبرانش وحی کرد به مؤمنان بگو نپوشند لباس دشمنان من را... که شما هم دشمن من خواهید شد چنانکه آنان دشمن بودند.
مجموعه مقالات کنگره بین الملی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر اولصفحه 232 بررسی:
آیا روایت بر منع پوشیدن لباس دشمنان ولو چند لحظه و با غرض عقلائی میکند یا نه؟ مسلّم چنین دلالتی ندارد زیرا این قبیل روایات به عرف القأ شده و روشن است که از نظر عرفی به چنین کسی گفته نمیشود که ملبس به لباس دشمنان گشته. افزون بر اینکه مسأله با صیغه مضارع بیان شده و صیغه مضارع دلالت بر نوعی استمرار و عادت دارد بنابراین روایت ناظر به کسانی است که بطور مستمر لباس دشمنان دین را پوشیده و به زی آنان درآمده باشند.
ب ـ اشکالات محتوائی
مشکل عمده تعزیهخوانیها اشکالات محتوائی آنهاست و این اشکالات به دو نوع تقسیم میکردند:
1ـ تعزیههائی که با منابع تاریخی و روائی انطباق ندارند. نظیر دامادی حضرت قاسم(ع)، تعزیه فاطمه صغری و خبر دادن مرغ به ایشان داستان شهادت پدرش را.
2ـ تعزیههائی که گرچه شاید از جنبه تاریخی اشکالی نداشته باشند اما از جهت روح و پیام تعزیه اشکال دارند و در آنها اهلبیت عصمت و طهارت به گونهای جلوه داده میشوند که مطابق با مقام و عظمت آنها نمیباشد همچون القاء این فکر که امام حسین(ع) و یارانش برای گناه امت فدا شدند و...
عوامل پیدایش این گونه اشکالات
علل و عوامل گوناگونی در این انحرافات مؤثر بوده است از قبیل: تأثیر فرهنگ شاهنشاهی، استناد به مقاتلی که وقایع کربلا را به گونه غیر واقع تصویر و حتی تحریف کردهاند، هدف را صرفاً گریه قرار دادن و برای تحقق آن به هر چیزی متوسل شدن و... که در این مقال مجال طرح و بررسی آنها نیست و در پایان از دستاندرکاران فرهنگ کشور تقاضا داریم که به داد این هنر مذهبی و سنتی برسند و با اصلاح و تکمیل آن در مبارزه با تهاجم فرهنگی استکبار جهانی از آن استمداد جویند. و بار دیگر از کنگره بینالمللی امام خمینی و فرهنگ عاشورا تشکر میکنم که زمینه را برای عرضه این قبیل مباحث فراهم ساختند.
مجموعه مقالات کنگره بین الملی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر اولصفحه 233 پای نوشتها:
مجموعه مقالات کنگره بین الملی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر اولصفحه 234