احمد خمینی پس از رحلت جانگداز پدر، دل دریائی اش را به خدا سپرده تا مبادا در این لحظه های سخت، تحمل از کف بنهد و مسئولیتی که در قبال مردم و عاشقان خمینی و خواهران و مادر فداکارش دارد، فراموش کند. 11 سال است که دشمنان، جبران شکست های پیاپی خویش را به عصر بعد از خمینی وعده داده اند و برای این لحظه روزشماری کرده اند، هیهات که فرزند خمینی رسالت خویش را آنهم در چنین موقف سرنوشت سازی فراموش کند.
پدر به جاودانگی پیوسته است. خمینی، مردی که از دوردستهای زمین و زمانه به نجات اسلام آمد، مردی که زنجیر اسارت از پای ایران دربند گشود، مردی که اسلام ناب را در عصر بی دینی فریاد کرد، مردی که شرف و عزت انسانی و ارزشهای معنوی و الهی را از زندان ماده پرستان و زورگویان عالم رهانید، مردی که حرکت دستهای مبارکش صف از هم گسیختۀ امت اسلامی را بهم پیوند زد، مردی که نامش لرزه بر اندام جهانخواران افکند، مردی که پوزه آمریکای مغرور و سرکش را به خاک مذلت مالید، مردی که کتاب خدا و احکام حیات آفرین خدا را دوباره بعنوان خط مشی زندگی انسانها و فراروی عمل آدمیان گشود و خلاصه مردی که نام مبارک «الله» را به عنوان زیباترین نامی که می توان و می بایست پرستید و تنها در برابر او سر تسلیم فرود آورد، دوباره بر بلندای مأذنه های غریب و متروک در بلاد اسلام طنین انداز کرد و بذر قیام و انقلاب و خیزش اسلامخواهی در دلهای مؤمنان کاشت؛ آری نفس مطمئنه انقلاب اسلامی، خمینی کبیر، رسالت خویش را تمام و کمال به پایان رسانید و به لقاء حق شتافت و اینک این احمد است که باید در لحظه های سهمگین فراق امام رسالت خود را ایفا کند. و ساعاتی بعد در صبحگاه 14 خرداد 68 آن گاه که در آن شرایط سرشار از بی تابی و بحرانی، خبرگان ملت برای تعیین تکلیف رهبری آینده نظام اسلامی گرد هم آمدند، خواهیم دید که چگونه فرزند «روح الله» با صلابت و اطمینان کامل و با رأی و نظر جوّشکن خویش رهگشای انتخاب اصلح شد و شایستگی خویش را در اصالت دادن به آرمانها و ارزشهایی که امام منادی آن بود، نشان داد و لیاقت خود را در فرزند آنچنان امامی بودن بر همگان آشکار ساخت و این خود افتخاری دیگر در زندگانی احمد، قهرمان نهضت امام خمینی، گردید.
مهمترین اصلی که بر رفتار و گفتار و زندگی سیاسی و اجتماعی حضرت حجتالاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینی، بعد از رحلت امام حاکم بود؛ ادامۀ راه امام و دفاع از آرمانها و اصولی بود که حضرت امام با خون دل آنها را احیا کرده و در متن جامعه اسلامی محقق ساخته بود. دفاع از اسلامیت نظام، دفاع از ولایت فقیه به عنوان رکن حکومت اسلامی، دفاع از آزادی – در چارچوب شرع و قانون اساسی – به عنوان یکی از اهداف بنیادینِ انقلاب اسلامی، دفاع از استقلال همه جانبه کشور و مبارزه با هرگونه مشی و تصمیمی که به وابستگی کشور بیانجامد – دفاع از محرومین و مستضعفین به عنوان صاحبان اصلی انقلاب، مبارزه با زراندوزی و سرمایه سالاری و هرگونه اقدامی که به تضییع حقوق مردم و محرومین و حاکمیت مرفهین بی درد منتهی شود، دفاع از آرمان آزادی قدس عزیز و دفاع از مظلومین جهان و جنبشهای اسلامخواهی در جهان، دفاع از تقویت بسیج و ارکان دفاعی کشور و تقویت روح سلحشوری، از جمله اصولی بودند که یادگار امام مرتباً در سخنرانی ها و پیام های خویش – بعد از رحلت امام و با استناد به متن فرمایشات امام تذکر می داد و مردم را به ایستادگی بر سر این اصول فرا می خواند.
یادگار امام، بعد از رحلت حضرت امام نیز همچون گذشته با وجود شایستگی هایی که داشت براساس مصلحت هایی که خود تشخیص داده بود و قبلاً نیز امام بدان توصیه کرده بود از پذیرفتن سِمَتهای رسمی اجرایی امتناع می ورزید و همواره می گفت اگر کسی بخواهدو با انگیزه و هدف باشد، بدون سِمَت رسمی هم می تواند خدمت مؤثر به نظام و انقلاب بکند و چه بسا که در چنین وضعیتی راحت تر و مؤثرتر بتوان خدمت کرد. بارها می فرمود می خواهم مثل گذشته، فرزند امام و مدافع ارزش ها و آرمان های او باقی بمانم. او بر اساس معتقداتی که داشت به نظر و خواست مقام معظم رهبری به دیدۀ یک تکلیف شرعی و واجب عینی می نگریست و بر همین مبنا نیز بر اساس نظر مقام معظم رهبری عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام و شورای عالی امنیت ملی و شورای عالی انقلاب فرهنگی کشور که از حساس ترین و عالی ترین مراکز شورایی نظام جمهوری اسلامی می باشند را پذیرا شد. با توجه به تجربه و بینشی که داشت حضور وی در این نهادهای عالی بر اطمینان از صحت تصمیم گیری ها در انطباق با خط امام و غنای مباحث جلسات می افزود و پشتوانه ای برای دیگر اعضا بود. عضویت ایشان در نهادهای مذکور تا زمان رحلتشان ادامه داشت. علاوه بر اینها وی بر مبنای روحیه ای که در حمایت از محرومین داشت و بر اساس سفارشات اکید حضرت امام از زمان حیات ایشان داوطلبانه و با افتخار، عضویت در هیئت امنای مرکزی کمیته امداد امام خمینی را پذیرفته بود.