خانواده آقای ابله
نویسنده: رولد دال
مترجم: میرعلی غروی
سالها قبل زمانی که بچههایم کوچک بودند، ما توی باغمان معمولاً یکی دو لاکپشت نگه میداشتیم. در آن روزها دیدن لاکپشتی خانگی که در چمنزار یا حیاط پُشتی خانه ول میگشت کاملاً عادی بود؛ شما میتوانستید آنها را بسیار ارزان از هر فروشگاه حیوانات خانگی بخرید. برای بچهها لاکپشتها کمدردسرترین و بیضررترین حیوان خانگی بودند. آنها را بیشتر از شمال آفریقا و در صندوقهای بستهبندی شده هزارتایی وارد انگلستان میکردند. ولی همین چند سال پیش قانونی تصویب شد که به موجب آن آوردن هر گونه لاکپشت به کشور غیرقانونی اعلام شد. این قانون به خاطر سلامتی ما نبود. چون لاکپشتهای کوچولو برای هیچ کس خطری نداشتند. در واقع این کار صرفاً از روی محبت به خود لاکپشتها بود. میدانید، بازرگانانی که لاکپشتها را وارد میکردند صدها لاکپشت را به زور
جعبههای پر از جواهر، پارچههای ابریشم و زربفت در کشتیهایی که از هند برمیگشتند به فراوانی یافت میشد.
مجلات دوست کودکانمجله کودک 501صفحه 33