مجله کودک 499 صفحه 9
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 499 صفحه 9

«آقا، من باور نمیکنم که سیدعلی شهید شده باشد! چون خودش شب نوزدهم به من تلفن کرده بودند...» امام با لحن آرامی گفت: «این خبریست که ما هم وقتی در نجف بودیم، شنیدیم. خدا کند اینطور باشد که شما میگویید!» من گفتم: «ولی چه اندرزگو شهید شده باشد و چه شهید نشده باشد، برای من هیچ فرقی ندارد. من میخواهم بچههایم زودتر بزرگ بشوند و آنها را به دست شما بسپارم تا در راه اسلام و قرآن و میهن عزیزمان شهید بشوند. دوست دارم همان راهی را که شما میروید، بروند. همان راهی که امام حسین(ع) رفت و همان راهی که پدرشان رفت!» امام، ما را خیلی دعا کردند و گفتند: «ما به وجود شما زنها افتخار میکنیم.» بیست دقیقهای در خدمت امام بودیم. آن وقت امام یک بار دیگر بچهها را بوسیدند و به هر کدامشان یک سکهی طلا دادند. موقع رفتن از ما پرسیدند: «آیا خانه دارید؟» گفتم: «بله آقا، داریم.» و بعد از ایشان خداحافظی کردیم و به مشهد برگشتیم. شهید سیدعلی اندرزگو، رهبر یکی از گروههای مبارز و انقلابی بود که با حکومت پهلوی مبارزه کرد و مردی بسیار شجاع و دلیر بود. او و دوستان انقلابیاش به دست مأموران شاه ستمکار به شهادت رسیدند. اسب دریایی در پزشکی سنتی چین مورد استفاده دارد. به همین دلیل در آبهای این کشور سالانه حدود 20 میلیون اسب دریایی صید میشود.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 499صفحه 9