حاکم خندهشان گرفته بود و خود حاکم هم میخندید.
گربه را به ساحل آوردند و در کوچهها رها کردند. گربه دوید و دوید تا به خانهی حبیب رسید. حبیب وقتی گربه را دید خیلی عصبانی شد. نامه را از گردن گربه کند و شروع به خواندن کرد. وقتی فهمید موضوع از چه قرار است، کلیدهای خانهاش را برداشت و پیش حاکم رفت و گفت: «ای حاکم بزرگ، ای سرور ما! وقتی حکم شما به گردن این گربه نبود از دست او آسایش نداشتیم؛ حال که این حکم به گردن اوست، دیگر ما باید از این خانه برویم. باشد، ما حرفی نداریم، کلیدها را بگیرید و به گربه بدهید تا هر کاری خواست انجام بدهد.»
حاکم که خندهاش گرفته بود گربه را از حبیب گرفت و به یکی از اطرافیانش داد...
کتاب پر است از این حکایتهای شیرین و خواندنی، کتاب زهرا الربیع به بهای 2000 تومان چاپ و منتشر شده و در اختیار شماست.
نام: درخت چنار فرنگی
ویژگی کلی: ارتفاع تا 35 متر. برگها 5 بخشی و میوه
غیرخوراکی است که دوبال دارد.
محل اصلی رشد: قفقاز- اروپا- شبه جزیره کریمه
مجلات دوست کودکانمجله کودک 426صفحه 33