پغور قاطی از سر کار که برگشت. اوقاتش از دست همکارش و آبدارچی اداره حسابی تلخ بود. زیر لب به همه بدو بیراه میگفت. به خانه که رسید، رفت توی دستشویی، توی دستشویی چشمش به دو تا سوسک افتاد که پچپچ کنان و بیخیال میکفتند طرف سیفون، انگار نه انگار که پغور قاطی تو دستشویی است. پغور قاطی که روز بدی را گذرانده بود و حسابی عصبانی بود و دلش میخواست دقدلیاش را سر یکی خالی کند،حشرهکش، یعنی اسپری را برداشت و پیس پیس! پیس پیس! پیس س س س س س افتاد به جان سوسک ها، سوسک ها که خاطره ی خوبی از پیس پیس نداشتند، چهار تا پا داشتند و دو تا شاخکشان را هم کمک گرفتند و پا گذاشتند به فرار و رفتند توی سوراخ دستشویی.
پغور قاطی اسپری را گذاشت لب روشویی و آمد بیرون. روی مبل نشست و تلویزیون را روشن کرد. مثل همیشه شروع کرد به کانال عوض کردن. همان طور مشغول این کانال و آن کانال بود که چشمش افتاد به سی چهل تا سوسک، سوسکها پشت سر هم و به صف از دستشویی آمده بودند بیرون و مثل گلهی مورچهها منظم و مرتب به طرف پغور قاطی میآمدند. دو تا از سوسکی که پغور قاطی به آنها اسپری زده بود، جلوی بقیه بودند. پغور قاطی تا آن
نام: درخت «موردِ مرداب»
ویژگی کلی: ارتفاع تا 2 متر. برگها نوک تیز و دراز
محل اصلی رشد: غرب و شمال اروپا
مجلات دوست کودکانمجله کودک 426صفحه 15