وقتش شده باید تا زمین، پاک پاک است؛ دست به کار شویم .
پرندة دیگر گفت: از این همه آدم کلافه فقط بچه ها دارند به ما نگاه می کنند نگاه کن!
پرنده سوم گفت: شاید این آدمهای کلافه. باورشان نمی شود که پرنده ها توی باران هم پرواز می کنند!
پرنده ها نگاه کردند. بچه ها هم نگاه کردند . بچه ها می خواستند توی آسمان پرواز کنند. می خندیدند . می خواستند از توی ماشین ها بیرون بیایند زیرا باران بروند و کیف کنند.
پدر و مادرها کلافه بودند.
38 39 40 50 60
پرنده ها پایین و پایین تر آمدند. مثل یک سیمرغ شده بودند . باران شدیدتر شد. همه شیشه ها را بالا کشیدند.
بچه ها خوشحال بودند . شاید هم با خودشان می گفتند: این همه پرنده توی این باران چه کار دارند می کنند؟
ماشین ها خیس آب شده بودو راننده ها کلافة کلافه.
یکی می گفت: عجب گیری افتادیم عجب چراغ بدی!
دیگری: جقدر باران ! نم کشیدیم!شهر را سیل برد.
بال ها نزدیک زمین شده بودند . هر پرنده روی یک ماشین نشست.
....17 18 19 20
دختر بچه ای گفت: بابا نگاه کن یک پرنده !
بابایش اعتنایی نکرد.
پسر بچه ای گفت: بابا برنج بده برایشان بریزم گرسنه هستند!
نام اسب : آردیناس
ویژگی کلی : یکی از اسب های پر طاقت و مقاوم در برابر کارهای سخت است.
رنگ : همه رنگهای تیره به غیر از مشکی
مجلات دوست کودکانمجله کودک 418صفحه 15