مجله کودک 412 صفحه 34
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 412 صفحه 34

روشن می کرد، پای سماور می نشست و قل قل و قل قلیان می کشید. ماه و ستاره هار که توی آسمان می امدند شامش را میخورد. چایی اش را می خورد و به آسمان پرستاره ها نگاه می کرد. او ستارهها را خیلی دوست داشت! به ستاره ها می گفت:" خانم خانم ها! نقره نشانها! قل قل و قل بیایید پایین از آن بالاها! دل من آب شد، اینقدر نکنید مرا تماشا!" اما ستاره ها همان طور ننه نرگس را تماشا می کردند. دل او را آب می کردند. یکی از آنها نمی آمد پایین ، روی مهتابی و سرش را روی بالش ننه نرگس نمی گذاشت تا ننه نرگس تنهایی بیرون بیاید. ستاره را ناز و نوازش کند، آن را ببوسد. بعد بلند شود و ستاره را ببرد و روی طاقچه بگذارد. آن وقت خانه اش روشن شود. ستاره باران شود. پرنور شود. مثل خوابهای قشنگی که می دید. ننه نرگس قبل از اینکه بخوابد سماور را خاموش می کرد. آتش قلیان را بر می داشت. بعد به پستو می رفت، لحاف و تشکش را می آورد و روی مهتابی پهن می کرد. در اتاق و پستو را چفت می کرد و قفل می زد و می خوابید. ننه نرگس همین که سرش را روی بالش می گذاشت، خواب به سراغ چشمهایش می آمد. آن وقت ستاره ها به خوابش می آمدند. ستاره ها را همان طور که دوست داشت، خواب می دید. اتاق کوچک و تاریکش پر از ستاره می شد. یک ستاره کوچولو و قشنگ روی طاقچه می نشست و اتاق پر از نور می شد. یک شب، ننه نرگس از بس دلش برای ستاره ها تنگ بو.د زود توی رختخوابش رفت وخوابید و یادش رفت نام : جورجیو کیلینی سن: 25 ساله ملیت: ایتالیا باشگاه قبلی : فیورنتینا باشگاه فعلی: یوونتوس

مجلات دوست کودکانمجله کودک 412صفحه 34