یاس و سوسن و نرگس
سیل اشکشان جاری
دسته دسته میآمد
هیئت عزاداری
قلب لالهها غمگین
چشم ژاله پرخون بود
دل شکستهتر از گل
بیدِ پیر، مجنون بود
در غروب بیخورشید
شمع جان ما میسوخت
در عزای نیلوفر
قلب پونهها میسوخت
او زبالهها را فشرده میکند و آنها را روی
هم جمع میکند.
مجلات دوست کودکانمجله کودک 367صفحه 7