
قصهی حیوانات
1) خرس بزرگ مشغول خوردن علف بود که لابهلای درختها چشمش به یک بچه خرس تنها افتاد.
2) بچه خرس مادرش را گم کرده بود و خیلی میترسید.
4) خرس قهوهای خیلی مهربان بود.
او با بچههایش پیش خرس کوچولو رفت.
3) خرس بزرگ پیش خرس قهوهای رفت و از او خواست که از خرس کوچولو هم مراقبت کند.
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 89صفحه 20