با معرفی شخصیتهای داستان به کودک از او بخواهید در خواندن داستان شما را همراهی کند.
پرنده سنجاب مورچه موش
دوستان
یکی بود، یکی نبود. غیر از خدا، هیچ کس نبود.
یک روز زیر درخت، یک تکهی بزرگ نان پیدا کرد. با خوشحالی را صدا زد و گفت:«همسایه! بیا با هم این نان را بخوریم!» با خوشحالی گفت:«من کمی پنیر دارم. صبر کن پنیر را بیاورم.» پر زد و رفت بالای درخت. را صدا زد و گفت:«همسایه! بیا با هم نان و پنیر بخوریم.» . با خوشحالی گفت:«من کمی گردو دارم. صبر کن تا آن را بیاورم.» کمی بعد، . گردو آورد.
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 458صفحه 20