با معرفی شخصیتهای داستان به کودک از او بخواهید در خواندن داستان شما را همراهی کنند.
پروانه قورباغه زنبور گل برگ
دشت گل
یکی بود، یکی نبود. غیر از خدا، هیچ کس نبود.
کنار آب نشسته بود که او را دید و گفت:«چه روز قشنگی!» گفت:«همه چیز مثل همیشه است.» گفت:«نگاه کن! دشت پر از شده.» گفت:«تو میتوانی پرواز کنی و دشت پر از را تماشا کنی. اما من فقط میتوانم ساقهی را ببینم.» کنار نشست و گفت:«آخی! غصه نخور جان!» با بال رنگارنگش را ناز کرد و گفت:«کاش میتوانستی پرواز کنی!» آنها را دید و گفت:«چرا این جا نشستهاید؟ دشت پر از شده! بیایید برویم تماشا!»
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 424صفحه 20