بوی تمام کوفته قلقلیهای روی زمین را جمع کرد. آنها را لای یک بقچهی برفی پیچید و برای خاله سرما برد.
خاله سرما، با تعجب به باد نگاه کرد. باد گفت:«این هم یک کوفته قلقلی خوشمزه برای تو!» خاله سرما، هام هام هام کوفته را خورد و حسابی سیر شد. بعد نشست و دوباره یک عالمه کوفته قلقلی درست کرد. آن سال تا بهار برف بارید!
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 421صفحه 6