مرد از کار خود پشیمان شد. دوباره تمام راه را برگشت و جوجهها را در لانه گذاشت.»
پدربزرگ دستی به سرم کشید و گفت:«دوست ندارم هیچکس تو را از ما جدا کند، چون تو هم جوجهی کوچولوی ما هستی!»
من بچه گربهها را به خانهمان نیاوردم. بچه گربهها مال من و حسین هستند. اما در خانهی پدربزرگ و پیش مادرشان زندگی میکنند!
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 419صفحه 9