![](http://statics.imam-khomeini.ir/UserFiles/fa/Majallat/MajalleDust/483/483_21.jpg)
پشت درختها بیرون آمد و پرسید:«چرا؟» گفت:«اصلا نمی دانم این گردن دراز به چه دردی میخورد!» گفت:«خب تو هستی و باید گردنت دراز باشد مثل که چون است باید خرطوم داشته باشد!» خندید و گفت:«مثل که باید گوشهای بزرگ داشته باشد!»
از آنجا میگذشت که حرفهای آنها را شنید و گفت:«هیچ چیزی بیدلیل نیست.» با گوشهای بزرگش میتواند آرام ترین صداها را بشنود و موقع خطر فرار کند. میتواند با خرطوم بلندش برگها و شاخهها را بچیند و در دهان بگذارد. هم میتواند کنار یک درخت بایستد و راحت برگ بخورد، چون گردنش دراز است.» خندید و گفت:«مثل خرطوم دراز من!» گفت:«مثل گوشهای بزرگ من!» بعد هر سه با هم خندیدند و گفتند:«هیچ چیزی بیدلیل نیست!»
در حالی که میخندید از آنجا رفت.
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 381صفحه 21