هم هست!" ... گفت:" نه! فقط مال من است." همین موقع ... از آب بیرون آمد و گفت:" مال من هم است!" ... گفت:" تو دیگر از کجا پیدایت شد؟" ... گفت:" قبل از این که تو به این برکه بیایی، ما این جا زندگی می کردیم. " ... گفت:" اما وقتی من آمدم، هیچ کس را ندیدم." ناگهان ... سرش را از آب بیرون آورد و گفت:" ما این جا بودیم. اما چون همگی توی آب بودیم تو ما را ندید!" ... سرش را پایین انداخت و به ... گفت:" بیا برگردیم." ... گفت:" کجا می خواهید بروید" ... گفت:" این جا مال من نیست. پس باید برویم." ... گفت:" اما این برکه برای ما هم جا دارد." ... گفت:" این برکه تا به امروز مال من و ... و ... بود. اما اگر تو و ...هم بمانید، مال همه ی ما می شود!" ... با خوش حالی گفت:" راست می گویی؟ ما هم می توانیم بمانیم؟" ... و... و ... گفتند:" بله بمانید! ا این طوری شد که ... و .. و ... و ... و ...، با هم دوست شدند و همه با هم با هم در یک برکه ی کوچک و زیبا زندگی کردند .
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 361صفحه 19