... با تعجب پرسید :" پس من چی بخورم؟ .. که سر و صدای آنها را شنیده بود جلو آمد و گفت: " ... جان! ... و ... کلی کار دارند! نمیشود که آنها را بخوری. ... گفت:" پس تو بگو من چی بخورم؟ ... کمی فکر کرد و گفت:" من فکر خوبی دارم. صبر کن تا برگردم." ... رفت. ... و ... و ... منتظر شدند تا ... برگردد.
بالاخره ... برگشت. با یک ...! ...، ... را به ... داد و گفت:" ... خیلی خوشمزه تر از ... و ... است! " ... نگاهی به ... و ... و ... کرد و گفت:" ... خیلی هم قشنگتر از ... و ... است!" همه از این حرف ... به خنده افتادند. ... و ... را خورد و سیر شد. ... و ... که کلی کار داشتند، رفتند دنبال کارشان.
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 335صفحه 19