با من بیا . . .
دوست من سلام .
من همستر هستم .
دو تا کیسه ی کوچک در دو طرف صورتم دارم . وقتی بخواهم چیزی را پنهان کنم ، آن را در کیسه ها می گذارم . مادرم می گوید که وقتی من و خواهر و برادرهایم تازه به دنیا آمده بودیم . مادرم ما را در کیسه های دو طرف صورتش می گذاشت و با خودیش این طرف و آن طرف می برد .
وقتی که من به دنیا آمدم ، تا ده روز شیر مادرم را خوردم بعد دو تا دندان تیز در آوردم تا بتوانم چیزهای سفت را هم بخورم . ما همسترها جونده هستیم اما موش نیستیم !
حالا که مرا شناختی ، با من دوست باش و برای ورق زدن مجله ، همراه من بیا . . . .
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 278صفحه 3