یک شنل قرمز پوشیدم و به جنگل رفتم.
گرگ سیاه داد زد: «شنل قرمزی! کجا میروی؟» گفتم: «به دیدن مادربزرگ!»
گرگ دور دهانش را لیسید و شروع به دویدن کرد.
خانهی مادربزرگ توی آسمان است. خدا را شکر!..
گرگ نمیتواند خانهی مادربزرگ را پیدا کند.
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 82صفحه 22