موی سر عروسک است.»
مادر گفت: «آفرین! درست گفتی.» کوچولو گفت: «این یک عروسک ای است.»
مادر گفت: «یک عروسک ای و ای!»
کوچولو گفت: «یک عروسک ای، ای، ای!»
مادر گفت: «یک عروسک ای، ای، ای، ای!»
کوچولو کمی به دور و بر نگاه کرد و گفت: «یک عروسک ، ای، ای، ای، و سوزنی!»
مادر کمی فکر کرد و گفت: «پس چی؟ ما او را فراموش کردیم.»
کوچولو خندید و گفت: «فراموش نکردم. من میدانم برای درست کردن عروسک چه چیزهایی را با بریدید.» کوچولو مادر را بوسید و عروسک را بغل گرفت.
بچهها شما میدانید مادر برای درست کردن عروسک چه چیزهایی را با برید؟
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 78صفحه 19