خون بها
از این گونه می گذرید؟
با لبانی در شرُف لبخند:
براقی سرخ
با برگستوان فاخری از خون
و بادی ملایم
رو به دروازه های عروج:
خروج از خویش
و دست رَدی
به سینۀ تشویش...
با من بگویید
تکلیف لفظ ناتوان "حماسه"
غیر از سکوت
در قبال ملکوت نام شما چیست؟
امّا من
دل به شما سپرده ام
به آفتابی
که از خاکتان برگرفت
و به صولتِ صدایی صاف
که پیشانی شما را
در جبهه ها
طواف کرد
دل به شما سپرده ام
به آفتابی
که از خاکتان برگرفت
و به غزلی ازلی
که به جانتان
جلای جاودانه عطا کرد
دریا
کرانه تا کرانه
میزبان شماست
و آسمان
خون بهای لبخندی
که مرگ از لبانتان چید!